مهاجرت موقت
من جزو گروهی از ایرانیان مقیم خارج هستم که بهشان میگویم «مهاجر موقت». مهاجر موقت به نظر من پدیدهای است که قبل از انقلاب وجود داشته و الان هم دوباره در حال رشد کردن است. این موقت بودن البته فقط نشان از مدت زمان اقامت ندارد. چه بسا که ده سال یا بیشتر هم طول بکشد. آن چیزی که جوهره اقامت موقت را میسازد تلاش نکردن برای همپیوند شدن با جامعه دیگر است. وارد دلایلش نمیشوم. همان طور که در یادداشت قبلی هم گفتم این نوع آدمها دلخوشی یا سرخوشی در ایران دارند که دائما نگاهشان را به وطن معطوف میکند. همین باعث میشود که وقتی جسمن هم آنجا باشی دغدغههایت همواره ایرانی باقی بماند. موقتها در غرب هستند تا تجربه کنند و برگردند. حالا کی؟ خدا میداند. این مشخصه است که امثال من را از بسیاری از هموطنان که خود را نجاتیافته از جهنم ایران میدانند جدا میکند و باعث میشود که تقریبا حرفی با هم نداشته باشیم. از این زاویه وین زیبا برای من شهر تنهایی است. راستی یک ویژگی مهاجرین موقت آن است که وقتی به ایران میآیند چنان غرق سرخوشی میشوند که پای بازگشت ندارند. من در این بین تنها نیستم. چند نفر «مهاجر موقت» دیگری هم که در این سفرم دیدم همین حالت را داشتند.
دیدگاهتان را بنویسید