• مهار فقر و بازار آزاد

    مدت نسبتا طولانی است که این کابوس فقر در ایران من را رها نمی کند. متاسفانه بی تدبیری های دولت جدید هم مساله را تشدید کرده و همان هایی که به امید گشایشی در زندگی شان به این آقا رای داده بودند تا به حال بیش تر از همه از ماجرا ضرر کرده اند. اگر ماجرا این طور جلو برود و شوک های تورمی دوباره دامن جامعه را بگیرد بی آن که مکانیسمی برای حمایت از اقشار پایین تعبیه شده باشد معلوم نیست چه بر سر زندگی عده زیادی از افراد می آید (تبعات اجتماعی-امنیتی آن هم جای خود ولی من فعلا دغدغه ام آن آدم ها است). بنا بر این الان بیش تر از هر زمان دیگری باید راجع به این سوال اساسی که “چه طور می شود در درون نظام اقتصادی مبتنی مکانیسم بازار، حداقل معیشت را هم برای همه فراهم کرد” بحث کرد و راجع بهش نوشت و به گوش کسانی که فعلا عهده دار امور هستند رساند. من در چند پست آتی روی این موضوع متمرکز می مانم.

    سوال مقدماتی این است که چرا باید اساسا به این موضوع پرداخت؟ به نظرم دو جواب برای مساله داریم. اول این که مکانیسمی که ما از آن دفاع می کنیم در درازمدت پاسخ می دهد و مساله فعلا این است که در زمان فعلی عده قابل توجهی از آدم ها با این فقر مواجه هستند و از آن رنج می برند. بنابراین یک اقتصاددان مسوول این سوال را پیش رویش خواهد داشت که تا زمان تحقق رشد اقتصادی چه مکانیسم هایی را می شود تعبیه کرد که کم ترین میزان انحراف از مسیر بهینه تخصیص منابع را ایجاد کند و در عین حال وضع افراد فقیر را در همین فاصله به حداقل قابل قبولی به تر کند.

    مساله دوم جدی تر است. ما از مکانیسم بازار به طور جدی دفاع می کنیم چون در یک چارچوب تکاملی اعتقاد داریم این مکانیسم منابع کم یاب جامعه را به به ترین شکل تخصیص می دهد و ضمن شکوفا کردن استعدادها، این استعدادها را به بالاترین نیازها تخصیص می دهد. با این همه یک نکته را نباید فراموش کرد. مثل هر مکانیسم تکاملی دیگری، بازار هم در پشت سر خودش عده ای را که در این فرآیند ضعیف تشخیص داده می شوند در وضعیت بدی رها می کند. عده این افراد البته بسته به سطح توسعه یافتگی کشورها متفاوت است. در یک کشور ثروت مند مثل کشورهای اروپای غربی سطح عمومی تغذیه و آموزش و امکانات اجتماعی در حدی است که شاید درصد اندکی از افراد از بدو تولد یا در طی دوران بلوغ اجتماعی به سطحی نمی رسند که قادر به مشارکت فعال در فرآیند بازار باشند. همین عدد ممکن است در یک کشور آفریقایی درصد قابل توجهی از جمعیت را شامل شود. از این گذشته شوک های بهره وری در بازار آزاد که باعث جهش و رشد کل اقتصاد می شود معمولا قربانیانی دارد که در آن مقطع زمانی از ماشین پیاده می شوند و بعضی هرگز دوباره بر نمی گردند و بعضی دیگر برای بازگشتن به زمان نیاز دارند و لذا تکلیف این دوره برای آن ها باید مشخص شود. زندگی افراد را نمی توان به این راحتی رها کرد.

    هر دو مثالش را در جامعه خودمان داریم. فردی که در یک خانواده فقیر در یک روستا در بلوچستان یا ایلام یا حتی در انواع مناطق حاشیه نشین اطراف تهران* به دنیا می آید و مثلا قدرت بدنی و توان ذهنی متوسط به پایینی هم دارد ممکن است هرگز در عمرش شانس این را پیدا نکند که به اندازه ای بهره وری داشته باشد که دست مزدش کفاف حداقل نیازهای خودش و خانواده اش را بدهد. این آدم را نمی توان در چرخه سیاست گذاری فراموش کرد. از طرف دیگر کسانی را هم داریم که در جریان تغییر فن آوری یا تجدیدساختار شغل خود را از دست می دهند و برگشتنشان به دنیای حرفه ای نیاز به زمان طولانی دارد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها