• موتورهای فعالیت: تحولات معاصر و مشارکت زنان در بازار کار

    این مقاله را برای مجله همشهری ماه نوشته بودم.

    اقتصاد خانواده و نیروی کار زنان یکی از زیرشاخه‌ها و موضوعات داغ علم اقتصاد خصوصن در سه دهه گذشته بوده است. این حوزه از ادبیات اقتصادی مسایلی مثل ازدواج (جفت‌یابی)، انتخاب زمان بارداری، انتخاب تعداد فرزندان، تقسیم کار درون خانواده و کار زنان در بیرون خانه، تبعیض جنسیتی در بازار کار، طلاق، جهیزیه و مهریه و … را در بر می‌گیرد و با تحلیلی اقتصادی از کارکرد این عناصر پیش‌بینی‌هایی را در مورد واکنش زنان به تحولات محیطی ارائه می‌کند.

    به عنوان مقدمه‌ای بر بحث، در این مقاله سعی می‌کنیم تا با بهره‌گیری از ادبیات موجود، برخی از عواملی که در سطح جهانی و نیز ایران باعث تغییر در وضعیت اجتماعی زنان و ساختار قدرت در داخل خانواده شده‌اند را به طور مختصر مرور کنیم. دقت کنیم که این مقاله در پی تحلیل تمام فاکتورهایی که باعث تغییر در توزیع قدرت در داخل خانواده در دنیا و ایران شده‌اند نیست. مقاله به طور خاص بر روی فاکتورهای اقتصادی و/یا فناوری‌محور تاکید دارد و تحولات فرهنگی – قانونی در آن کم‌تر مورد بحث بوده است.

    پیش از ورود به بحث خوب است که چارچوب مفهومی برای درک رفتار اقتصاد خانواده ارائه کنیم. از دیدگاه اقتصاددان‌ها زندگی خانوادگی یک فعالیت جمعی است که هدف آن بیشینه کردن جمع‌ رضایت کل اعضاء است. تصمیمات داخل خانواده به شدت تابع بهره‌وری افراد در داخل و بیرون خانواده است. خانواده به عنوان یک نهاد جمعی نوعی تقسیم کار بین اعضا (خصوصن پدر و مادر) دارد که از منطق بیشینه کردن رضایت کل خانواده حاصل می‌شود.
    تا اوایل قرن بیستم مجموعه‌ای از شرایط وجود داشت که تقسیم کار قدیمی کار بیرون از خانه توسط مرد و کار داخل خانه توسط اکثریت زنان را بهینه و توجیه‌پذیر می‌نمود. از جمله مهم‌ترین از متغیرها می‌توان به فناوری تولید، کم‌بود امکانات آموزشی برای زنان، تفاوت قابل توجه در دست‌مزد زن و مرد در بازار کار، بالا بودن تعداد فرزندان و فقدان یا کم‌بود وسایل جلوگیری از بارداری، پایین بودن سن ازدواج اشاره کرد.

    به تدریج وضعیت فوق در قرن گذشته و خصوصن در سه دهه آخر آن دگرگون شده و به تبع آن هم میزان مشارکت زنان در بیرون از خانواده و اندازه خانواده‌ها نیز متحول شده است. ما برخی از تحولات را در زیر بررسی می‌کنیم.

    تغییر در فناوری تولید

    در طول زمان ماهیت‌ شغل‌ها اتکای کم‌تری به قدرت فیزیکی پیدا کرده‌اند. طبعن کشف ماشین بخار اولین جهش مهم در این رابطه بود که باعث جای‌گزینی ماشین با نیروی ماهیچه انسانی در بسیاری از صنایع شد. با این همه قدرت بدنی برای کار با ماشین‌ها هنوز یک فاکتور مهم به حساب می‌آمد. گسترش نقش‌های دفتری و اداری و مشاغل خدماتی و در دهه‌های متاخرتر ظهور اقتصاد دیجیتال، رفته رفته از اهمیت قدرت فیزیکی کاسته و توانایی ذهنی و رفتاری را جای‌گزین آن نموده است. هر چند که به نظر می‌رسد در همین ابعاد هم برخی تفاوت‌ها‌ بین زن و مرد وجود دارد (در برخی ابعاد زنان برتری دارند و در برخی مردان) ولی اندازه تفاوت جنسیتی قابل مقایسه با وضعیت قبلی که نیروی فیزیکی حرف اول را در آن می‌زد نیست و لذا برتری سنتی مردان به زنان از جهت بهره‌وری تولید از بین رفته است. این موضوع باعث کاهش تفاوت دست‌مزدها و نزدیک شدن موقعیت کاری مردان و زنان شده است. وقتی دست‌مزد زن و مرد به هم نزدیک می‌شود تقسیم کار سنتی مبتنی بر حضور زن در داخل خانه دیگر بهینه نیست و زنان به تدریج کار در بیرون خانه و کسب درآمد (و تعامل اجتماعی) را برای کلیت خانواده مفیدتر می‌یابند.

    تغییر در زمان ازدواج

    ازدواج خصوصن در جوامع سنتی‌تر حداقل از سه مسیر مسیر شغلی زنان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اول از طریق بارداری که در بند بعدی به تفصیل به آن اشاره خواهد شد. دوم از طریق تحمیل خواسته شوهر برای خانه‌نشین شدن زن و سوم از طریق کاهش قابلیت جابه‌جایی (Mobility) زن به دلیل وابسته شدن زن به محل فعالیت شوهر. این موضوعی است که برخی تحقیقات در مورد ایران به خوبی به آن پرداخته و نشان می‌دهند که ازدواج یکی از عوامل خروج زنان از بازار کار است. افزایش سن متوسط ازدواج در ایران در دو دهه گذشته باعث شده تا بین زمان فارغ‌التحصیلی زنان ایرانی و ازدواج آن‌ها فاصله ایجاد شود و زنان بتوانند از این فرصت برای ورود موثرتر به بازار کار استفاده کنند.

    وسایل پیش‌گیری از بارداری

    بارداری ناخواسته یکی از مهم‌ترین موانع حضور موثر زنان در بازار کار بوده است. گسترش وسایل پیش‌گیری از بارداری خصوصن ظهور قرص‌های ضد بارداری در دهه شصت و هفتاد میلادی امکان کنترل تعداد فرزندان از یک طرف و انتخاب زمان بارداری از طرف دیگر را به زنان داد.

    انتخاب زمان بارداری تحول بسیار بزرگی در موفقیت تحصیلی و شغلی زنان در دنیا ایجاد کرد. بارداری تصادفی و غیر برنامه‌ریزی شده هم‌واره عاملی بوده که از یک طرف زنان را به طور ناخواسته از شغل خود دور کرده و شانس موفقیت آنان در مشاغل جدی را کم می‌کرد و از طرف دیگر تمایل کارفرمایان به استخدام زنان را کاهش می‌داد. فراگیری وسایل پیش‌گیری از بارداری در دنیا و کشور ما باعث شد تا زنان بتوانند بر روی زمان بارداری کنترل لازم را داشته باشند و این موضوع منجر به افزایش فاصله بین زمان ازدواج و اولین بارداری در دنیا و ایران شده است. به این ترتیب زنان ایرانی می‌توانند با اطمینان بیش‌تری به تحصیلات خود بپردازند و پس از فراغت از تحصیل و طی کردن مراحل مقدماتی ورود به بازار کار و تثبیت موقعیت خود در این بازار باردار شوند. همانند کشورهای دیگر، در بلندمدت چنین امکانی می‌توان تاثیر قابل توجه در به‌بود موقعیت آموزشی و شغلی زنان ایرانی داشته باشد.

    از سوی دیگر تعداد فرزندان نیز خود یک عامل تعیین‌کننده برای حضور یا عدم حضور زنان در بازار کار است. می‌توان به سادگی نشان داد که وقتی تعداد فرزندان از حدی بیش‌تر شود حضور زن در خانه می‌تواند برای کل خانواده بهینه باشد. اگر به مدد وسایل پیش‌گیری از بارداری و برنامه‌های فرهنگی تعداد متوسط فرزندان کاهش یابد، زنان انگیزه کم‌تری برای ماندن در داخل خانه‌ خواهند داشت.

    البته رابطه بین تعداد فرزندان و فعالیت کاری زنان یک طرفه نیست. گسترش فرصت‌های شغلی زنان خود نیز به کاهش تعداد فرزندان منجر می‌شود. به تعبیر اقتصاددان‌ها هر فرزند اضافه برای زن شاغل دارای هزینه فرصت مثبت است. به غیر از هزینه‌های مادی بزرگ کردن فرزند، به دنیا آوردن و مراقبت از وی مستلزم صرف وقت از سوی والدین (خصوصن مادر) است. اگر مادر شاغل باشد این زمان به معنی دور بودن از شغل و لذا کاهش یا قطع درآمد برای مدت زنان مشخص و دشواری در بازگشت به شغل و ارتقاء شغلی در صورت طولانی بودن مدت زمان مرخصی زایمان خواهد بود. هر چند که برنامه‌های خانه‌های بهداشت و برنامه کنترل بارداری وزارت بهداشت در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد مهم‌ترین فاکتور در کاهش رشد جمعیت به شمار می‌آید ولی به مرور زمان، افزایش فرصت‌های شغلی برای زنان خود به عنوان یک عامل ثانویه در کاهش بیش‌تر تعداد فرزندان عمل می‌کند.

    قوانین ضد تبعیض به نفع زنان
    خوش‌بختانه به طور سنتی قوانینی که تبعیض دست‌مزد بین زن و مرد را رسمی کند در ایران وجود نداشته است. این البته لزومن به معنی عدم وجود تفاوت دست‌مزد در واقعیت و یا تفاوت در شانس کاریابی زنان به نسبت مردان نیست.
    در مقابل مطالعات نشان می‌دهد که به علت جای‌گزینی نقش مادری و نقش تولید درآمد برای خانواده، انعطاف‌پذیرتر کردن محیط کار برای زنان منجر به رشد مشارکت زنان در بازار کار کشورهای دیگر شده است. این قوانین البته از طرف دیگر می‌تواند انگیزه کارفرمایان برای استخدام نیروی زن را کاهش دهد و لذا در نهایت به زیان زنان تمام شود. لذا ماجرای حمایت از زنان تیغ دولبه‌ای است که اثرات مثبت آن برای زنان تابع هم‌سو کردن منافع کارفرمایان و زنان دارد و گرنه ممکن است در درازمدت با کاهش تمایل به جذب نیروی زن به زیان زنان تمام شود.

    گسترش آموزش عالی محلی

    تصمیم برای مشارکت در آموزش عالی تابع دو متغیر اصلی منفعت انتظاری (حقوق بالاتر، منزلت اجتماعی، گسترش شبکه اجتماعی، فرصت ازدواج به‌تر، ارتقاء سطح دانش شخصی و لذت ناشی از آموزش) و هزینه انتظاری (زمان لازم برای قبول شدن در دانش‌گاه، هزینه شهریه و اقامت در شهر دیگر، هزینه زمانی در دوره تحصیل) است. گسترش آموزش عالی در طریق افزایش شعبه‌های دانش‌گاه آزاد و پیام نور و عمل‌کرد موفق‌تر دختران در آزمون‌های ورودی دانش‌گاه‌ها در کنار هم سطح تحصیلات زنان ایرانی را افزایش داده است. به طور کلی ورود به دانش‌گاه باعث می‌شود تا مشارکت زنان در بازار کار افزایش یابد و این نکته‌ای است که داده‌ها در مورد زنان مجرد ایرانی تایید می‌کند.

    تورم
    افزایش مداوم قیمت محصولات و خدمات در چهار دهه گذشته (خصوصن در بخش مسکن شهری) به نسبت دست‌مزدهای رسمی، فشار قابل توجهی را بر روی بودجه خانوارهای شهری ایرانی وارد کرده است. در شرایطی که درآمد واقعی خانوار (درآمد به نسبت سطح قیمت‌ها) کاهش یابد یا متناسب با دوره عمر خانوار (افزایش تعداد فرزندان، حضور فرزندان در مدرسه و …) افزایش نیابد ارزش کار بیرون از منزل زنان بیش‌تر می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که حساسیت مشارکت زنان نسبت به درآمد هم‌سر بالا است و لذا اگر درآمد واقعی مرد خانواده کم‌تر شود زنان تمایل جدی‌تری برای ورود به بازار کار و کمک به تامین مخارج خانواده خواهند داشت.

    به‌بود لوازم منزل
    ظهور وسایل خانگی (فرگاز، ماشین لباس‌شویی، ماشین ظرف‌شویی، جاروبرقی و …) باعث شده تا بهره‌وری انجام کار داخل خانه برای زنان به شدت افزایش یابد. مثال ماشین لباس‌شویی را در نظر بگیرید. ماشین‌های مدرن به زنان اجازه می‌دهند تا فرآیند شستن و خشک‌کردن حجم انبوهی از لباس را که به طور سنتی بیش از نصف روز وقت انسانی لازم داشته است با صرف زمانی کم‌تر از ۱۵ دقیقه انجام دهند. ماشین ظرف‌شویی یک فرآیند یک ساعته را به فرآیند چند دقیقه چیدن و برداشتن ظروف تقلیل می‌دهد. یخ‌چال و فریزر اجازه خرید انبوه و ذخیره‌سازی مناسب مواد غذایی را فراهم کرده و از دفعات مراجعه به بازار می‌کاهند. مقایسه قیمت واقعی (پس از کسر تورم) بسیاری از تجهیزات منزل مثل مایکروفر، خردکن، حاکی از کاهش قیمت آن‌ها نسبت به دهه‌های گذشته است. به این ترتیب زنان متاهل ایرانی به کمک این وسایل امکان حداقل کردن زمان حضور برای کار منزل و صرف زمان بیش‌تر برای فعالیت در بازار کار یا تحصیلات را دارند.

    به‌بود خدمات خانگی

    به طور متوسط بین کار بیرون از خانه و میزان صرف وقت برای تولید محصولات و خدمات در داخل خانه یک بده-بستان (Trade-off) برقرار است. کار بیش‌تر بیرون از خانه به معنی حضور کم‌تر در تولید خانگی و لذا کاستن از سطح تولید در داخل منزل است. اگر بخش مهمی از نیازهای پایه‌ای خانواده (غذا، شست و شوی پوشاک، نظارت بر آموزش کودکان و …) از تولید داخل خانه تامین شود و جای‌گزینی برای آن در بیرون نباشد کار زنان برای خانواده بسیار پرهزینه خواهد بود چرا که باعث کاهش کمی یا کیفی در تولید محصولاتی می‌شود که جای‌گزینی برای آن وجود ندارد. گسترش انواع مواد غذایی آماده، مهدکودک‌ها، خدمات نظافت منزل و غیره به شدت انگیزه زنان برای مشارکت در بازار کار را زیاد می‌کند. مطالعات مختلف نشان می‌دهد که گسترش مهدکودک‌ها و دایه‌های خانگی در کشورهای مختلف تاثیر مهمی بر مشارکت زنان در بازار کار و موفقیت‌های آتی آنان داشته‌اند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها