• مکانیسم‌های غارت منابع نفتی

    وقتی بحث دخالت خارجی در کشورهای مختلف پیش می‌آید، یک توضیح محبوب و فراگیر – و به نظر من نادقیق – وجود یا عدم وجود چاه‌های نفت در کشور مورد مداخله است. یکی از صورت‌های استاندارد این استدلال این است که “بین … و … برای دست‌یابی به منابع انرژی … رقابت وجود دارد و لذا … سعی کرده منطقه … را تحت تسلط خود درآورده و حریف را از دست‌رسی بلندمدت به منابع انرژی محروم کند.”

    چرا به نظرم این توضیح خاص نادقیق – نه لزومن نادرست – است؟

    ۱) دوره غارت به شیوه اوایل قرن بیست و قرارداد دارسی و الخ گذشته است که در آن یک طرف منابع طبیعی یک کشور را به صورت انحصاری و قیمت پایین استخراج می‌کرد. قابلیت فنی و مدیریتی و حقوقی کشورهای تولیدکننده رشد کرده است و منفعت طرف‌های خارجی از قراردادهای مشترک به سمت حداقل میل می‌کند. (حداقلی که البته هنوز سود خوبی در بر دارد).

    ۲) نفت کالای قابل حمل و کمابیش استانداردی است که بازار یک‌پارچه جهانی دارد – و با اندکی اغماض از جزییات و تفاوت‌های مربوط به نوع نفت -، بازار جهانی‌اش بر اساس مکانیسم قیمت به تعادل می‌رسد و عرضه و تقاضا برابر می‌شوند. در این بازار استاندارد هر کس که پول بدهد می‌تواند نفت بخرد و این طور نیست که یک گروهی از کشورها نفت دریافت کنند و بقیه محروم بمانند. اگر بحث بازار گاز یا برق یا در حد کم‌تری ذغال سنگ مطرح بود، استدلال قبلی دقت بیش‌تری داشت. چرا که بر خلاف نفت،‌ برای این محصولات بازار جهانی استاندارد و یک‌پارچه وجود ندارد و رابطه بین فروشنده و خریدار دو طرفه‌تر و محلی (منطقه‌ای‌)‌تر است.

    ۳) منافع طرفین رقیب در ماجرای نفت هم‌سو است. همه مصرف‌کنندگان بزرگ انرژی ، بازار نفت با قیمت پایین و نوسان کم می‌خواهند. بنا براین هر کدام از رقبا که در یک کشور نفتی مداخله کند عملن به نفع همه عمل خواهد کرد.

    گفتم که استدلال نادقیق ولی نه لزومن نادرست است. به این معنی که تاثیرگذاری روی وضعیت اقتصادی و سیاست‌های کشورهای نفت‌خیز در نهایت و در بلندمدت روی منافع همه مصرف‌کنندگان بزرگ تاثیر دارد. این تاثیر می‌تواند از مسیرهای مختلفی باشد:

    – بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای تولیدکننده نفت، ریسک تولید را بالا برده و باعث افزایش قیمت می‌شود. پس به نفع طرف مصرف است که بی‌ثباتی را هر چه زودتر خاتمه بدهد.
    – افزایش ثبات سیاسی و ارتباط به‌تر با قدرت‌های بزرگ، باعث جذب سرمایه به بخش نفت کشور شده و ظرفیت تولید را بالا می‌برد. عراق یک نمونه روشن است که هم‌اکنون به صورت تهاجمی در حال ظرفیت‌سازی است و اگر ظرفیت‌های جدیدش به بهره‌برداری برسند می‌تواند چند میلیون بشکه به تولید فعلی اضافه کرده و قیمت نفت را به شدت کاهش بدهد.
    – اگر کشور عضو اوپک باشد و قدرت‌های بزرگ تاثیر سیاسی روی آن داشته باشند می‌تواند سیاست‌های اوپک را به سمت عرضه بیش‌تر سوق داده و منافع طرف مصرف را تامین کند.
    – اجرای پروژه‌های توسعه ظرفیت بازار خوبی برای شرکت‌های مهندسی و نفتی و مالی کشور مداخله‌کننده خواهد بود.
    – …

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها