فرض کنید اول ترم (مثلا در مهر ماه) راجع به تاریخ امتحان بحث می شود. احتمالا برای شما فرق چندانی نمی کند که امتحان ۹ یا ۱۰ بهمن برگزار شود. تصور کنید که به شما بگویند که امتحان روز نهم است ولی اگر کمی پول بدهید می شود آن را دهم برگزار کرد. قاعدتا شما یا پولی نمی دهید یا حاضرید مبلغ کمی بپردازید. حال فرض کنید روز هشتم بهمن است. الان حاضرید چقدر پول بدهید که امتحان یک روز عقب بیفتد؟ خیلی زیاد!
فرض کنید قصد سفر دارید. می دانید که پولتان محدود است و مثلا وقتی رفتید اصفهان نباید به رستوران شهرزاد سر بزنید و لذا برنامه ریزی می کنید که ناهار را در یکی از ساندویچی های کنار چهار باغ بخورید. متاسفانه وقتی سر خیابان کوالامپور رسیدید نمی توانید مقاومت کنید و راهی شهرزاد می شوید. دوست من از ایران آمده بود وین و رفتیم ناهار بخوریم و بعدش برویم موزه ببینیم. وقتی داشتیم از رستوران بیرون می آمدیم چشمش به کافه عربی افتاد که قلیان های بلندش وسوسه برانگیز بود. بی خیال موزه شد و گفت برویم من قلیان بکشم و تو چای داغ بخور.
سیگاری هستید یا اضافه وزن دارید. می نشینید و خوب فکر می کنید و تصمیم می گیرید از فردا پرخوری یا دود کردن را ترک کنید. فردا که می رسد می گویید حالا امروز را خوش باشیم و از فردا شروع کنیم و الخ. یا مثلا می گویید اینترنت و وبلاگ را ترک می کنم و درس می خونیم. اینترنت خونتان که پایین می آید به قول مریم یک پک می زنید و دوباره از اول.
دولت با شعار کنترل تورم سر کار می آید و تصمیم می گیرد کسری بودجه را کم کند. موقع بستن بودجه که می رسد وسوسه افزایش مخارج بر قول قبلی غلبه می کند و تورم همان مقداری می شود که دولت قبلی هم طی همین فرآیند ایجاد کرده بود.
این مثال ها فراوان است و همه به یک چیز مشترک اشاره می کند: تغییر ترجیحات فرد بین زمان اخذ تصمیم و زمان اجرای آن. در تئوری بازی ها برای مدل کردن این وضعیت هر فرد را به صورت چند شخصیت جداگانه در طول زمان در نظر می گیرند. اگر این اشخاص مختلف (مثلا شمایی که قصد ترک سیگار را دارید و شمایی که فردا جلوی باجه خرید سیگار است) ترجیحات یک سانی را روی گزینه های مختلف (سیگار کشیدن و نکشیدن) نشان دهند رفتار عامل سازگاری دینامیکی دارد. در غیر این صورت ناسازگاری بروز می کند. ناسازگاری دینامیکی باعث می شود تا قول افراد یا نهادها معتبر نباشد.
ابزارهای تعهد (Committment Devices) نهادهایی هستند که توسعه داده می شوند تا راه حلی برای ماجرا ارائه دهند. این نهادها باعث می شوند تا در زمان اتخاذ تصمیم شرایطی ایجاد شود که در پریودهای بعدی امکان تخطی از آن نباشد. مثال ساده اش این است که شما موقع مسافرت از حدی بیش تر پول بر نمی دارید یا فرد سیگاری به جایی می رود که سیگار پیدا نشود یا فرد معتاد به تخت زنجیر می شود (کارت اعتباری از این دید یک ابزار “ضدتعهد” قوی است). مثال های جدی ترش نهادهایی مثل صندوق بازنشستگی یا وام خرید خانه است. هر کسی می داند که باید برای آینده اش پول پس انداز کند یا خانه بخرد. ولی وقتی حقوق ماهیانه اش را می گیرد می گوید حالا این ماه را خوش باشیم و از ماه بعد شروع کنیم. می دانیم که در این شرایط پس انداز هیچ وقت اتفاق نمی افتد. لذا عضویت در صندوق بازنشستگی یا اجبار برای پرداخت اقساط ماهانه خانه ابزاری فراهم می کند که حتی اگر سر برج بخواهید از تصمیم ماه قبل تخطی کنید امکانش را ندارید.
دقت کنید که تقریبا هر قراردادی در جامعه اصولا یک ابزار تعهد است. چرا که اگر بازی به گونه ای باشد که دو طرف عمل به تعهدات را بهینه بیابند نیازی به قرارداد نیست. قرارداد زمانی لازم است که یک عامل در پریود آتی ترجیح می دهد به گونه ای رفتار کند که مخالف قول پریود قبلی بوده. در زمان ازدواج هر فردی با کمال میل قبول می کند که در زمان طلاق مهریه پرداخت کند. مهم این است که وقتی زمان طلاق رسید ترجیح او کاملا تغییر می کند. قرارداد لازم است تا او را مجبور کند به گونه ای رفتار کند که خلاف میل آن لحظه ولی سازگار با قول لحظه قبل است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید