یک آزمون تجربی برای دیدن این که انسان ها کاملا منفعت طلب نیستند و به مطلوبیت افراد دیگر هم توجه می کنند بحث باقی گذاشتن ارث است. اگر افراد صرفا به مطلوبیت شخص خود فکر کنند باید برنامه بهینه سازی دینامیکی زندگی خود را طوری تنظیم کنند که در آخر عمر خود دارایی باقی نگذارند. در عمل البته تحقق این موضوع ساده نیست چون افراد با عدم اطمینان در مورد مرگ و ریسک در مصارف و بازگشت سرمایه گذاری ها مواجه هستند و نمی دانند که دقیقا کی باید از دنیا بروند تا مصرف خود را متناسب با آن تنظیم کنند و موقع مرگ دارایی خود را به صفر برسانند. این باعث می شود تا سنجش این فرض هم ساده نباشد چون نمی توانیم عامل ریسک گریزی و عدم اطمینان را از عامل نوع دوستی تفکیک کنیم.
اتفاقات جدیدی که در بازارهای مالی می افتد می تواند به بررسی این موضوع کمک کند. برخی مکانیسم های مالی جدید به افراد اجازه می دهد تا دارایی های خود را تحت یک قرارداد به یک شرکت واگذار کنند و در عوض تا زمان مرگ از دریافتی مناسبی برخوردار شوند. نرخ بازگشت روی این قرارداد قاعدتا بیشتر از سرمایه گذاری عادی است چون نهایتا پس از مرگ فرد دارایی هایش به شرکت سرمایه گذار می رسد. یک شکل عینی این قرارداد این است که فرد خانه خودش را به شرکت واگذار می کند ولی هم چنان در آن ساکن است. ضمن این که هر ماه سودی هم بابت خانه اش می گیرد و بعد از مرگش خانه به شرکت می رسد. اگر چنین مکانیسم هایی گسترش یابد و ببینیم که افراد زیادی آن را می خرند در این صورت فرض نوع دوستی نقض می شود چون به این ترتیب افراد همه دارایی خود را مصرف می کنند و چیزی برای خانواده باقی نمی گذارند. برعکس آن هم که می تواند دلیل نقضی برای نوع دوست نبودن باشد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید