گاهی دوستانی با من تماس میگیرند با سوالی با مضمونی مشابه: «پایاننامه من بررسی تاثیر الف روی ب است٬ ولی دادههایش موجود نیست. چه کار میشود کرد؟»
بر اساس تجربههای نسبتا متعدد از این نوع سوالات به نظرم بد نیست این را تکرار کنیم که اگر میخواهید در حوزه اقتصاد پایاننامه بنویسید قبل از انتخاب موضوع نهاییتان از وجود ۱) دادهها و مشاهدات کافی و با دقت مناسب ۲) روش شناسایی (Identification) معتبر ۳) حداقلی از ردپای علی (Causal) بین متغیرها برای موضوع کارتان مطمئن شوید. اگر این موارد را نمیبینید در مورد موضوع هیجانزده نشوید و احتیاط کنید.
این را فراموش نکنید که صرف اینکه یک موضوع/سوالی به نظر خودتان یا بقیه جذاب میرسد دلیل کافی برای تبدیل کردنش به پایاننامه نیست. خیلی سوالات هست که همه میدانند مهم است ولی سراغش نمیروند چون: مثلا ۱) تعداد مشاهدات در مورد آن مساله خیلی محدود است. ۲) متغیرهای کنترلی کافی در دسترس نیست. ۳) دادهها خیلی پرخطا است. ۴) شوک تصادفی برای شناسایی علی (و تفکیک علیت از همبستگی) نداریم.
متاسفانه یا خوشبختانه رشته اقتصاد آنقدر دموکراتیک نیست که بشود با هر روشی یا هر میزان مشاهدهای به هر سوالی پاسخ داد. در حوزه اقتصاد روش باید کمی باشد و تخمین باید به لحاظ آماری و علی معنیدار باشد و ان نیازمند همان مواردی است که قبلا گفتیم. واقعیتش این است که کسی این را خیلی صریح نمیگوید ولی در عمل خیلی وقتها این دادهها و متدهای با کیفیت و در دسترس است که موضوع یک سوال پژوهشی را شکل میدهند و نه لزوما برعکس*. پس برای موضوع پایاننامه از این سوال شروع کنید که «با دادههایی که در ایران داریم چه سوالاتی را میشود با دقت خوبی پاسخ داد». داده خوب هم اتفاقا کم نیست. البته نه در همه موارد.
مثلا ۱) خیلی وقتها داده خوب هست ولی گاهی یک آیتمش که نقش کلیدی دارد ناقص است و نمیشود نتیجه کامل گرفت. مثلا نویسندهای که مقاله تاثیر تحریمها روی صادرات ایران را نوشته اندازه بنگاهها را دارد ولی ساختار مالیشان را ندارد. ۲) داده هست ولی به هر کسی نمیدهند. مثالش داده درجهیک بهداشت خانوار که فقط چند نفر دارند. ۳) داده هست ولی فقط به شکل پیدیاف در اختیار میگذارند و باید دستی وارد شود. مثالش یک سری بخشهای سایت بانک مرکزی و ۴) خیلی دادهها فقط برای سوالات جذاب و قشنگ ولی نه چندان کلیدی برای سیاستگذاری موجود است. مثالش بودجه خانوار که موجود است ولی مثلا اطلاعات دقیقی که بشود روی مطالبات معوق بانکها یا رفتار بازار ارز کار کرد نیست
* این روزها زیاد پیش میآید که برای پاسخ یک سوال خوب خود محقق داده جمع کند یا تولید کند. ولی خب این مسیری پرهزینه و ریسکی است. ضمن اینکه حداقل دامنه مشاهدات باید این قدر بزرگ باشد که اگر دادهای جمع شد بتوان کار آماری مناسب روی آن انجام داد.
بازگشت
سلام آقای دکتر
لطفا در مورد پایان نامه ی فایننس و اقتصاد کمی بیشتر مطلب بگذارید. با تشکر 🙂
بسیار مفید بود، مرسی
سلام
منظور از روش شناسی که معادل Identification در نظر گرفته شده است دقیقا چیست و چه تفاوتی با methodology دارد؟
با تشکر
شناسایی یک اصطلاح فنی است به این معنی که طراحی مدل اقتصادسنجی بتواند رابطه علی بین دو متغیر را بیرون بکشد٬ ربطی به متدلولوژی (که عبارت کلی و گنگی است) ندارد.
دکتر قدوسی عزیز سلام
ضمن تایید مطالبی که اشاره کردید میخواستم عرض کنم که کمک گرفتن از مدلهای تعادل عمومی محاسبه پذیر در مواقعی که با عدم وجود داده های سری زمانی کافی مواجه هستیم میتواند راه حل مناسبی برای مدلسازان باشد . کافیست به کمک تکنیک کالیبراسیون داده ها در ماتریس حسابداری اچتماعی اکثریت پارامترهای مدل را محاسبه و باقی پارامترها ازجمله کشش ها در تابع تولید و یا تابع آرمینگتون را از مطالعات دیگران و یا به روش تخمین محاسبه نماییم البته به قول پروفسور مارکوسن گاهی این کششها را میتوان هنگام نوشیدن قهوه از دیگر محققین نیز جویا شد (البته به طنز میگفتند).
به نظر اینجانب استفاده از مدلهای تعادل عمومی در کنار مدلهای اقتصاد سنجی میتواند ابزار مناسبی در جهت مدلسازی و سناریوسازی برای تصمیم گیرندگان باشد.