متاسفانه کابوسی که برای صنعت هوایی ایران منتظرش بودیم در حال بروز است. بویینگها و فوکر و ایرباسهایی که یک تا سه دهه پیش خریداری یا اجاره شدهاند دیگر به پایان عمر خود نزدیک میشوند و حالا یا باید با ریسک بالا پرواز کنند و یا با هواپیماهای روسی جایگزین شوند. دقت کنید که این چندمین حادثه برای ایلوشین است. اگر اشتباه نکنم هواپیمایی که نزدیک کرمان افتاد و حامل نیروهای سپاه بود از این جنس بود، یک بار هم که بالای مشهد موتور از کار افتاد و با مهارت خلبان مسافرانش زنده ماندند و این هم که این بار. فکر کنم سانحههای دیگری هم برای ایلوشین داشتیم که به علت زیاد نبودن تعداد تلفاتش و یا نظامی بودن سرنشینانش خبرش خیلی در ذهنها نمانده است.
هزینههایی که بلندپروازیها و دنیاستیزیهای حضرات به جیب ملت تحمیل میکند کمکم خودش را آشکارتر نشان میدهد. امیدوارم فشار اجتماعی ناشی از حوادث کمی آنها را به خودشان بیاورد. در جواب استدلال خستهکننده و عوامانه راننده تاکسیها و فلافلفروشهای عرب و ترک طرفدار ا.ن در سراسر دنیا مبنی بر اینکه این مرد “شجاع” در مقابل آمریکا ایستاده است فقط به این نکته اشاره میکنم که این مرد “شجاع”! با مجهزترین هواپیما پرواز میکند و در قلب آمریکا چندین تیم امنیتی حفاظتش میکنند تا گزندی بهش نرسد. هزینه ماجراجوییها و خامیهای او را ملت ایران باید بدهند. کار سختی نیست که آدم به هزینه دیگران “شجاعت” به خرج دهد. به قول کرباسچی: “شما میدانید که هر بار که شعار میدهید چند بچه فقیر در این کشور بدون شیرخشک میمانند؟”
من پیشنهاد میکنم که به جای این همه پتیشن و امضای نه چندان موثر یک گروهی همت کنند و یک کمپین/لابی دستهجمعی برای لغو تحریمهای بخش هوایی سیویل ایران در دنیا راه بیندازیم. طبعن هم فضای افکار عمومی و سیاسی روز دنیا و هم منافع اقتصادی بویینگ و ایرباس هم در این مسیر همراه ما خواهد بود. استدلال هم این است که این تحریمها فقط به ملت ایران آسیب میزند و بس و لازم است لغو شود. اگر بتوانیم چنین کاری بکنیم موفقیت اساسی کسب کردهایم. موفقیتی که اعتبارش هم به جیب خودمان میرود.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید