• واردات نهادها

    در اتریش حق تقدم همیشه با عابر پیاده است (طبعن جایی که چراغ وجود ندارد). معنی تحت‌الفظی این قانون – که در اکثریت موارد هم رعایت می‌شود – این است که راننده اگر ببیند که یک نفر دارد از پیاده‌رو آن طرف خیابان (و نه طرف خودش) وارد خط‌کشی عابر می‌شود یا قصد ورود دارد باید بایستد و صبر کند تا عابر رد شود. حتی اگر با لحاظ کردن سرعت معمول ماشین و آدم احتمال این‌که عابر در زمانی که ماشین دارد از خط‌کشی عابر سمت خودش (که الان خالی است) رد می‌شود به این طرف خیابان برسد و ماشین به او بخورد واقعن صفر باشد.

    این قانون بر اساس یک بده بستان (Trade-off) وضع شده است. یک ماشین که ممکن است چند نفر سرنشین داشته باشد و هزینه محیط‌زیستی و اقتصادی ترمز و توقف کردنش به نسبت قدم‌ کند کردن یا ایستادن یک آدم خیلی بالاتر است باید این کار را بکند تا احتمال تصادف را به صفر مطلق برساند. کشور خلوت و آرامی مثل اتریش می‌تواند این هزینه اضافی را از طرف سواره‌ها تحمل کند ولی روی جان آدم‌ها ذره‌ای ریسک نکند. حجم پیاده‌ها و خانم‌های بچه‌دار و افراد خیلی مسنی که فعالانه در شهر تردد می‌کنند زیاد است و سرعت زندگی و فاصله‌ها و غیره‌ها هم آن‌قدر زیاد نیست که توقف ماشین‌ها مساله بزرگی باشد.

    فرض کنید یک نفر بخواهد همین طوری و فکر نکرده این قانون را – که به نظر خیلی مترقی می‌رسد – برای شهری مثل تهران پیاده کند. احتمالن نتیجه‌‌‌اش برای قفل کردن ترافیک شهر معلوم است و البته این هم روشن است که همه ساله تعدادی عابر به خاطر نداشتن مقرراتی از این دست تصادف خواهند کرد. در باب این اثر منفی‌اش شکی نیست ولی چاره‌ای هم نیست. در شهر بزرگ و پرترافیکی مثل تهران همان قدر که امنیت عابر مهم است کارآیی تردد خودرو هم اهمیت دارد.

    البته همیشه می‌توان موضع مطلق نداشت و مثلن قانون را موضعی کرد. نمی‌شود در تقاطع فلسطین و بلوار کشاورز چنین قانونی گذاشت. آن‌جا اتفاقن باید اتفاقن پلیس گذاشت که جلوی ورود عابران در زمان چراغ قرمز عابر را بگیرند تا ماشین‌ها بتوانند رد بشوند ولی شاید بشود با الهام از این قانون گفت که جلوی خط‌کشی مدارس یا بیمارستان‌ها یا مراکز نابینایان و الخ حق تقدم مطلق با عابران است حتی اگر از آن طرف خیابان وارد خط‌کشی شوند.

    برای من مثال ساده‌ای است از این‌که چه طور پی‌روی از مقررات و نهادهای کشورهای توسعه‌یافته می‌تواند برای جایی مثل ما ناکارآمد باشد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها