• پاراداکس ایتالیا

    ایتالیا برای من یکی از پاراداکس‌های بزرگ اقتصادی است. کافی است چند باری به این کشور سفر کرده باشید تا با روحیه سهل‌گیر این ملت آشنا باشید. من رییس و هم‌کار و هم‌کلاسی و استاد ایتالیایی داشته ام و نسبتا با خلق و خوی آن‌ها آشنا هستم. هیچ فراموش نمی‌کنم که یک بار در سرمای ژانویه به رم سفر کرده بودیم و شوفاژ هتل خراب بود. نیمه شب رفتم و خواستم درست کنند و گفتند درست می شود. صبح پا شدم و دیدم که خبری نیست. با شکایت رفتم که بابا این چه وضعش است. مسوول پذیرش به جای حل مشکل تلفن صاحب هتل را گرفت و او هم با خون‌سردی برایم توضیح داد که می دانی رفیق، الان آخر هفته است و تعمیرکارها تعطیل هستند. اگر تا دوشنبه صبر کنی حتما مشکل را حل می کنیم! داشتم فکر می کردم اگر چنین داستانی در اتریش پیش آمده بود صاحب هتل خودش و متصدی پذیرش را همان بغل دار می‌زد.

    یک بار دیگر در ونیز از قطار جا ماندیم و بلیط‌‌مان هم از نوعی بود که فقط برای آن ساعت خاص معتبر بود. رفتیم باجه فروش بلیط که ببینیم چه کنیم. دریغ از یک نفر که انگلیسی صحبت کند. خلاصه رفتیم اتاق رییس ایستگاه و او هم زنگ زد این طرف و آن طرف و حرف زد و دعوا کرد و آخرش گفت مسوول بلیط قبول نمی کند ولی شما با مسوولیت من سوار شوید و به کنترل‌کننده بلیط بگویید من گفتم مشکلی ندارد! همین ماجرا در آلمان رخ داد و مسوول بلیط و قطار و هر کس دیگری توضیح دادند که امکان ندارد بشود با بلیط نوع خاص که ساعتش رد شده سوار قطار دیگری شد.

    قاعدتا هر کس که به ایتالیا سفر کرده یا با این کشور روابط تجاری و غیره داشته باشد داستان‌های مشابه زیادی از این جنس برای تعریف کردن دارد. حالا این تصویر را بگذارید کنار این واقعیت که درآمد سرانه ایتالیا تقریبا ۳۵ هزار دلار است و یکی از اعضای گروه جی هشت به شمار می‌آید. در بسیاری از زمینه های صنعتی و اقتصادی (مثل خودرو و مد و پوشاک) جزو کشورهای سرآمد دنیا است. یکی از بزرگ‌ترین صنایع بانک‌داری را در اروپا دارد و الخ. ماجرا جالب‌تر می شود وقتی به این نکته دقت کنیم که جنوب ایتالیا واقعا فقیر و عقب مانده‌تر از شمال آن است و لذا اگر درآمد سرانه که شاخصی متوسط است ۳۵ هزار دلار باشد درآمد سرانه بخش شمالی باید خیلی بالاتر از این رقم باشد تا فقر بخش پایینی را تعدیل کند. تمام این داستان‌هایی که تعریف می کنیم هم مربوط به همین بخش شمالی ثروت‌مند است چون خارجی ها معمولا آن قدر با بخش جنوبی تماس ندارند.

    همیشه به نظرم می رسد که اگر از من بپرسند خوش‌بخت ترین ملت دنیا چه کسانی هستند می گویم ایتالیایی ها. منطقم هم این است که گرچه سوئدی ها و اتریشی ها و آلمانی ها درآمد سرانه اندکی بالاتر از ایتالیایی ها دارند ولی این وضع خوب را مدیون خشکی و جدیت و سخت‌کوشی دور از تصور و تا حدی بدخلقی‌شان در قبال کاستی‌ها و خطاها هستند. ایتالیاها هم خدا را دارند و هم خرما را. هم حال می کنند و زندگی را سخت نمی گیرند و دائم در حال گپ زدن و تعریف کردن هستند و هم تا حد قابل قبولی ثروت‌مند هستند.

    به این خاطر این‌ها را نوشتم که حدس می‌زنم شاید ایتالیا حداقل در ظاهر الگوی مرتبط تری برای یادگیری توسعه برای کشوری مثل ما است که خصوصیات تاریخی و مذهبی و روحیات فرهنگی نزدیک‌تری به آن جا داریم تا به کشورهای آلمانی و انگلوساکسون و اسکاندیناوی. می‌گویم در ظاهر چون مطمئن نیستم سلیقه هنری و موقعیت جغرافیایی و گنجینه های تاریخی و شبکه جهانی متخصصان و تاریخ تجاری و مافیا! و غیره ایتالیایی را ما لزوما داشته باشیم. شاید جواب آن سوال اولم هم در همین نکات نهفته باشد.

    یاد “رم شهر بی دفاع” و “دزد دوچرخه” افتادم. فیلم‌های فراموش نشدنی ایتالیایی.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها