• پایان نامه انشاء وار

    دی شب یکی از دوستانم که در ایران فوق لیسانس فلسفه علم خوانده است این جا بود. می گفت هشتاد درصد پایان نامه های خوب علوم انسانی در ایران عمدتا به معرفی و مرور کلی یک مفهوم یا روی کرد جدید اختصاص می یابد. البته کسی درصد دقیق چنین نوع پایان نامه هایی را نمی داند ولی می شود تفاهم کرد که تعداد این نوع پایان های فوق لیسانس و حتی دکترا که به جای بررسی و مدل کردن یک مساله کاملا خاص روی بررسی یک حوزه یا معرفی ایده های یک فرد نوشته می شود درصد قابل توجهی را تشکیل می دهد. مثالش می تواند این باشد که به جای این که در دانش کده جامعه شناسی عنوان پایان نامه مثلا “تاثیر اختلاط قومی بر کیفیت تولید کارگاه های فرش دستی در جنوب استان قم” باشد دانش جویان پایان نامه هایی تحت عنوان “سرمایه اجتماعی روی کردی جدید در توسعه” یا “معرفی و مرور آثار کاستلز” بنویسند.

    زمانی که در دانش کده صنایع و مدیریت دانش جو بودم نوع گزارش های کارآموزی که نوشته می شد نیز از همین جنس بود. دانش جویی وارد شرکتی می شد و آخر سر گزارشی می داد که عین یک عکس خام از این شرکت بود. گزارشی که ابتدا حاوی اطلاعاتی از همه چیز با ربط و بی ربط شرکت بود و در ادامه واضح ترین مسایل شرکت مثل “پایین بودن بهره وری” و “از دست دادن سهم بازار” در آن شناسایی شده و نهایتا عمومی ترین راه حل های ممکن مثل “لزوم بازنگری در ساختار سازمانی” یا “پیاده سازی سیستم اطلاعاتی” پیش نهاد می شد. یادم هست یک بار مدیر تولید شرکتی که تجهیزات بسیار حساس و خاصی می ساخت از من خواست که یکی را به عنوان برنامه ریز تولید به او معرفی کنم. خود این مدیر تولید آدم دقیق و باسوادی بود و مساله مشخصی را هم در ذهن داشت. یکی از دوستان ما رفت و بعد از یکی دو ماه آمد بیرون. بعدا فهمیدم که این دوست ما حال نداشته که روی یک مساله مشخص یعنی یافتن فرمول مناسب برای حالت خاصی از برنامه ریزی تولید کارگاهی تحت شرایط عدم قطعیت کار کند و به جای آن مدام در حال ارائه پیش نهادهایی از جنس “لزوم اجرای برنامه استراتژیک” در شرکت بوده و نهایتا هم عذرش را خواسته اند. سر همین قضیه کارآموزی ها یک بار با یکی از اساتید که تازه از آمریکا برگشته بود صحبت کردیم و متعجب بود. می گفت وقتی ما دانش جو بودیم و برای کارآموزی می رفتیم یک مساله حل نشده مشخص و کوچک را جلوی ما می گذاشتند و می گفتند سه ماه روی این کار کنید و جواب آن را بهبود ببخشید. این جا دانش جوها راجع به سر و ته شرکت حرف می زنند ولی هیچ مساله مشخصی در گزارش کارآموزی شان نیست.

    دوست فلسفه خوانده من معتقد بود – و من را هم قانع کرد – که به علت فاصله بسیار زیاد علوم انسانی ما با دنیا همین پایان های کلی و معرفی یا ترجمه وار هم کارهای مهمی هستند. ضمن این که می گفت اصولا آشنایی ما با ادبیات رایج دنیا این قدر کم است که عملا بسیار مشکل است که یک مساله مناسب در مرز علم را شناسایی کرده و روی یک راه حل جدید برای آن کار کنیم. حرفش درست است ولی از طرف دیگر من همیشه به نظرم رسیده که این شیوه نوشتن تحقیق در ایران یکی از مهم ترین اهداف آموزش تحصیلات تکمیلی یعنی تدریس روش حل یک مساله جدید در علم را به دانش جو نمی آموزد. فرق بسیار زیادی است بین مرور و گردآوری مطالب راجع به یک مفهوم جدید که کاری تقریبا ابطال ناپذیر است و کار کردن روی “حل” یک مساله کوچک ولی مشخص. به نظرم یک استاد راهنمای خوب دوره تحصیلات تکمیلی باید اصرار کند که کار تحقیقی یعنی یافتن یک داستان جدید، تدوین فرضیات، بررسی کارهای دیگران و سپس نوشتن توضیح علمی برای آن داستان به شیوه ای قابل قبول در دنیای علم. این فرآیند آسان به نظر می رسد ولی وقتی در عمل درگیر می شوی می بینی که تک تک این قدم ها چقدر سخت و فشارآور است. من تجربه نوشتن هر دو نوع مقاله و پایان نامه را دارم. وقتی روی مدل مساله مشخص کار می کنی ممکن است هفته ها کارت پیش نرود و ده ها روی کرد مختلف را امتحان کنی و جواب ندهد و فشار عصبی دیوانه ات کند تا بلاخره جرقه ای در ذهنت زده می شود و سر و ته مساله جمع می شود. این پروسه بسیار آموزنده است. در مقابل وقتی راجع به معرفی و مرور می نویسی مثل یک خط راست پیش می روی. هر جا را نفهمیدی از رویش می پری یا هر مفهومی را به شکل دل خواه خودت تفسیر و بازنویسی می کنی. هیج جا فشاری رویت نیست که چیزی تولید نکنی که مخاطبان با یک نگاه قادر به کشف نقطه ضعف هایش باشند. خلاصه فرق دو روی کرد مثل فرق بین خواندن و نوشتن یک داستان است.

    به نظرم یکی از دلایلی که برخی دوستان در ایران این قدر راحت کل بنای یک علم را زیر سوال می برند و این قدر خوش خیالانه و غیرواقع بینانه راجع به تولید علم بومی و الخ حرف می زنند این است که خودشان تا به حال به طور واقعی در تولید علم مشارکت نداشته اند و تصوری از پیچیدگی و شکست های آن ندارند. ضمن این که نوشتن این تیپ پایان نامه ها اصولا مهارت فرد را به جای “حل مساله” به سمت “تاریخ نگاری” و “مقدمه نویسی” سوق می دهد و این افت بزرگی برای کسانی است که قرار است تحلیل گر مسایل اجتماعی در یک کشور باشند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها