چون امر شود که مست گیرند …
میگویید معیار شغل کاذب آن است که وجودش وابسته به ناکارآییهای سیستم باشد و خودش توجیهی نداشته باشد. کوپن فروش از این جهت شغلی دارد که به خاطر سیستم ناکارآمد توزیع کوپن، من که سیگار نمیکشم کوپن سیگار دارم و آن یکی که گیاهخوار است کوپن گوشت. و یکی باید این وسط باشد که کوپن ما را به پول تبدیل کند تا با آن کار دیگری بکنیم. تا اینجا بد نیست فقط مشکل آنجا است که به نظر من میرسد با این معیار باید خیلی شغلها را کاذب بدانیم. کارمندهای بانک و ادارات مشغولند چون بوروکراسی ناکارآمد است. شبگرد سر کوچه بیکار نیست چون پلیس در گرفتن دزدها ناکارآمد است و کارگر کافیشاپ پولی گیرش می آید چون بیرون برای گپ زدن با دوستان جنس مخالف امن نیست. شرکتهای اینترنتی هم وضعشان خوب است ایضا به همان دلیل. موسسات زبان و موسیقی رونق دارند چون مدرسه به بچهها چیزی یاد نمیدهد و بازار مسافرکشی داغ است چون سیستم حمل و نقل عمومی کارآ نیست و رستورانها کار و بارشان سکه است چون تفریحات دیگر موجود نیست. استادان دانشگاه به این خاطر شغلی دارند که کاری نیست و ملت برای به تاخیر انداختن بیکاری به دانشگاه میآیند و نیز چون حقوق زنان نقض میشود و باید از این طریق حقشان را بگیرند. مهندسها وضعشان خوب است چون آیتی مد شده است و خود من گاهی لقمهنانی گیرم میآید چون مدیران چیزهایی که باید بدانند را نمیدانند و باید مشاور بگیرند. ولی سخت نگیرید. تا بوده دنیا ناکارآمد بوده و آدمها سر کار بودهاند برای رفع این ناکارآییها.
دیدگاهتان را بنویسید