گفتگوی فمینست و اقتصادخوان
سیما شاخساری عزیز نقدی بر مطلب قبلی من نوشته است. من سیما را جزو باسوادترین فمینیستهای ایرانی میدانم و لذا نوشته او را جدی میگیرم. نقدهایی که بر نوشته او دارم اینها است:
۱) زبان نوشته سیما بسیار پیچیده است. این زبان هرچند نوشتهها را به نظر حرفهای مینماید ولی در واقع با مغلق کردن زبان نقدپذیری محتوا را تضعیف میکند. این خلاف منطق علمی است. هر چند باید فروتنانه بگویم که گفتمانی که سیما ذیل آن میاندیشد و مینویسند در ذات خود گاهی دشوارهایی برای تن دادن به ابطالپذیریهای رایج در علم دارد. وقتی بتوانی هر پدیدهای را ذیل هژمونی تحلیل کنی جایی برای ابطال باقی نمیماند.
۲) من نقدی بسیار ساده و روشن به یک پاراگراف از مقالهای که فرناز ترجمه کرد بود نوشتم. به نظر من این یک نقطه قوت مهم برای اقتصاد است که قادر است پدیدهها را با منطقی در حد زبان معمول و عقل سلیم تحلیل کند. اقتصاد با بستر مساله کاری ندارد بلکه به این موضوع حساس است که استدلالهایی خلاف اصل عقلانیت ارائه نشود. سیما در پاسخ من سعی کرده با استفاده گونهبندیها و مفاهیم دشوارنمای معمول در علوم اجتماعی نشان دهد که نوشته من سادهلوحانه یا غیرمطلعانه بوده است. ولی متاسفانه حقیقت این است که نوشته من نسبت به این دستهبندیها ممتنع است. یعنی این نوشته در پی قضاوت در باب فمینیسم نبوده است بلکه منطق یک عبارت را که میتواند در کانتکسهای دیگری هم به کار رود (مثلا جنبش چپ) به چالش کشیده است. سیمای عزیز بهتر بود به جای هدایت بحث به سمت فمیسنیسم بر منطق استدلال من خدشه وارد میکرد.
۳) سیما خواهد گفت که در بخشی از نوشتهاش این کار را کرده است. در واقع در جایی که گفته شغل زنان در بخش کشاورزی به خاطر جهانیشدن از بین رفته است استدلالی از جنس استدلال مدنظر من بیان کرده است ولی به این نکته نیز باید عنایت داشته باشد که بحث در مورد درستی و غلطی این استدلال و دادههای موجود در آن خارج از بستر فمینیسم مطرح میشود و به حوزه علم اقتصاد مربوط است. این در واقع شاهد مثالی از ادعای من در بند دو است که گفتم بحثم کاری با فمینیسم ندارد.
۴) شاید من روشن نگفتم. شاید هم چون سیما من را خوب نمیشناسد این طور قضاوت کرده است. دوستان من میدانند که در نظر و عمل طرفدار جدی نظریه فمینیسم غیرافراطی هستم و تفسیرهای فمینیستی از پدیدههای فرهنگی را رویکردی مهم و معتبر میدانم. نقد من بر احساسی بودن مقاله اصلی یا تصویری که سیما بر اساس برداشت خود از تقابل عقل مردانه و احساس زنانه ارائه میکند فیالواقع هیچ کاری با فمینیستم ندارد. نوک حمله من در این عبارتها چپگرایی است و نه فمینیسم. به همین سادگی. البته نمیدانم چرا فمینیستها تمایل دارند تا معمولا با چپها در یک جبهه قرار بگیرند. پیشنهاد آخر من به دوستان فمینیستم هم در واقع توصیه به تقویت جناح لیبرال و بازارگرا در درون این جنبش بود.
۵) ممکن است کسی بگوید فمینیسم را به ضعف نظری متهم کردهام. من در واقع حرفم با فمینیسم وطنی است و نه کل حوزه فمینیسم. همانند بسیاری حوزههای دیگر علومانسانی فمینیسم ایرانی تا حد زیادی با ژورنالیسم و اکتویویسم آمیخته شده است. در نتیجه بعضی وقتها یا حرفهای بدیهی و توتولوژیک میزند و یا حکمهای قطعی را بدون اتکا به متدولوژی قوی علمی صادر میکند. یاد خاطرهای افتادم. همین سفر آخر با مریم و دو دوست عزیز دیگر که از بزرگان فمینیسم در ایران هستند در حوالی کافه شوکا بودیم. تصادفا یکی از معروفترین فمینیستهای ایران هم به ما پیوست. من به سنت دفعات قبل پرسیدم خانم دکتر هنوز میگویید توسعه بدون زنان امکان ندارد؟ و ایشان پاسخ داد توسعه چیه بابا! نظریههای جدیدتر میگه حتی دموکراسیهم بدون زنان امکان ندارد. از همین الان میدانم در دیدار سال بعد چه خواهد گفت. پژوهشهای امسال نشان خواهد که معنویت هم بدون زنان ممکن نیست!
دیدگاهتان را بنویسید