ببخشید اگر این مطلب کمی تند است.
مثال دکتر مشایخی در مطلب استاد پرینستون گرچه حساسیت برخی را برانگیخت ولی اتفاقا به نظر من مثال درست و ملموسی برای معدود افرادی است که رفتارشان نقطه مقابل رفتار امثال پرویز پیران است. جزییاتش نیازی به توضیح ندارد که بر اهلش روشن است و بر آن هایی که از نزدیک ماجرا را لمس نکرده اند با گفتن منتقل نمی شود. از این جهت که مثال را بدون توضیحات کافی نوشتم (چون موضوع مرکزی نبود) اشتباه کردم. بحث برنامه های توسعه یک مطلب قدیمی در ذهن من بود که با کامنت های آن مطلب جرقه خورد و نوشته شد و ادامه هم خواهد یافت (ضمن این که شاید یکی دو مطلب هم در باره نوشته های آقای دکتر پیران نوشتم). بحث هم ابدا دفاع از دکتر نیلی و هم کاران شان هم نیست. من به درستی “کلیت” جهت گیری های اقتصادی در سال های اولیه دوران سازندگی (بر اساس محدودیت های آن موقع) اعتقاد دارم و از آن دفاع می کنم. ضمن این که احساس می کنم که هم شخص آقای هاشمی و هم تیم برنامه (مشخصا دکتر طبیبیان و دکتر نیلی) در این بحث به شدت مظلوم واقع شده اند.
حالا این وسط تعداد قابل توجهی کامنت دریافت کردم که گرچه برای من اهمیت ندارد ولی به نظرم چون توهین به دکتر مشایخی و دکتر نیلی است این توضیحات را باید بدهم. نه من آدمی هستم که بخواهم با ذره ای تعریف و تمجید از کسی منفعتی کسب کنم و خوش بختانه همیشه با تکیه بر توانایی های محدودم این طرف و آن طرف پرسه زده ام (این قسمت قضیه اهمیت چندانی ندارد، بگذار مردم هر چه می خواهند فکر کنند)، نه دکتر نیلی و دکتر مشایخی وقت اضافی دارند که درس پس دادن های شاگرد سابق را بخوانند و از این نوشته ها مطلع شوند و نه هیچ کدامشان کسانی هستند که چنین مطالبی برایشان خوش آیند یا تاثیرگذار باشد (قسمت توهین آمیز کامنت ها دقیقا همین بود که شان این آدم ها را در حد آدم های دیگری که منتظر چنین تعریف هایی است پایین می آورد و لذا باید این توضیحات داده می شد.). نهایتا این که خوش بختانه بنده به دلایل مختلف و سوابق طولانی دانش جویی و هم کاری های بعدی آن قدر ارتباطم با ایشان نزدیک هست که نیازی به این کارهای کودکانه نباشد.
می دانم که متاسفانه در برخی دانش کده ها و مراکز تحقیقاتی در این کشور روابط حقارت بار و باندبازی و مجیز گویی برای حفظ صندلی ها و پروژه ها و غیره رایج است و ظاهرا برخی کامنت گذاران محترم بر اساس ذهنیت شان از چنین جاهایی قضاوت کرده اند (نگرانی ندارم که ناراحت شوند). خوش بختانه سطح روابط در “تنها” جایی که من ممکن است سال ها بعد به کار کردن در آن در ایران فکر کنم خیلی فراتر از این بحث ها است …
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید