کاریکاتورها برای من ناراحت کننده است. آدمی نیستم که روی مقدسات تعصب داشته باشم ولی چیزی که از زندگی محمد می فهمم با آن چیزی که این ها کشیده اند هیچ هم خوانی ندارد. تصورش را بکنید که در دنیای ۱۴۰۰ سال پیش که آدم کشتن و انتقام گرفتن آن هم در جامعه عرب حجاز مثل آب خوردن بوده کسی شهری را فتح می کند و تقریبا خونی نمی ریزد. آن وقت چنین تصاویری از این آدم نهایت بی انصافی است.
ماجرا سوی دیگری هم دارد. برای مسلمانان معتقد شاید این درس بدی نباشد که ببینند وقتی به کسی علاقه خاصی دارند به استهزاء گرفته شدنش توسط دیگران چقدر دردناک است. آیا درس می گیرند تا چنین کاری را در حق دیگران تکرار نکنند؟
به نظرم آزادی بیان را با هیچ چیزی نمی توان محدود کرد ولی یک توافق عرفی مبتنی بر رعایت احترام دیگران – تمام دیگران – به اثربخش تر شدن این بازی کمک می کند.
راستی دی روز دیدم که در ماجرای حمله به سفارت خانه ها در لبنان روحانی سنی جاافتاده ای درست جلو جمعیت ایستاده بود و جوانان ظاهرا خشم گینی که احتمالا به بهانه این ماجرا فرصتی برای تخریب گیر آورده بودند را به زور مهار می کرد. صحنه جالبی بود.
دیدگاهتان را بنویسید