• اشک‌ها و لبخندها

    آقای کرباسچی برایم عجیب است که پس از آن واقعه تکان‌دهنده سوم تیر هنوز این مردم را نمی‌شناسی. اگر می‌شناختی به کارگردان فیلم ضعیف‌تان می‌گفتی که آن صحنه‌ای که از یادآوری فقر مردم به گریه می‌افتی را حذف کند و دوباره بدون گریه بگیرد. من فکر می‌کردم تا حالا متوجه این نکته شده‌اید که مردم ایران بین دو نفر اولی که خوش می‌پوشد و خوش زندگی می‌کند و کارهایی می‌کند که بقیه هم نفع ببرد و دومی که مثل خودشان می‌پوشد و حرف می‌زند و هیچ کاری برای‌شان نمی‌کند دومی را دوست دارند؟ فکر می‌کردم می‌دانید که مردم ایران نمی‌توانند تصور کنند که دغدغه آدم‌های بالادست هم می‌تواند فقر مردم باشد. فکر می‌کردم حس کرده‌اید که مردم ایران نمی‌توانند باور کنند که آدم‌های مغرور هم می‌توانند خیرخواه بقیه باشند. شما که تاریخ را خوب می‌شناسی آقای کرباسچی. حداقل چند باری که پیش‌تان بوده‌ام اشارت‌های تاریخی خوبی کرده‌اید. مگر فهرست طولانی آدم‌هایی که در این صد سال عمر و آبروی‌شان را برای به‌بود وضع این مردم به کار بردند و دست آخر هیچ اسمی ازشان در خاطره مردم نیست را به یاد نمی‌آورید؟ مگر یادتان رفته بعد آن تحول عظیمی که در شهر تهران درست کردی و قرار شد به خاطرش زندان بروی هیچ کس از مردم عامی و روشن‌فکر جماعت برایت دل نسوزاند هیچ پشت سرت داستان‌های جدید هم ساختند. این تجربه بیدارکننده نبود؟

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها