ضمن تشکر از حضور گسترده کامنتگذاران عزیر، ستاد تجمیع آرای چای داغ با امانتداری کامل نتایج بیش از ۳۲۰ نظر اعلام شده تا کنون را استخراج کرد. بسیار ممنونم از سعید پوردلیر به خاطر همکاریاش در این کار. بر اساس نتایج استخراج شده تا کنون، خواننده متوسط (Representative Reader) این بلاگ فکر میکند که مردم ایران از چنین ترجیحاتی پیروی میکنند:
مشارکت: ۳۵٫۶ میلیون
احمدینژاد: ۱۱٫۸
رضایی: ۳٫۴
کروبی: ۵
موسوی: ۱۵٫۴
تخمین بین افراد داخل و خارج تفاوت خیلی جدی با هم ندارد. خارجنشینها با ۱۵٫۷ میلیون رای به موسوی در مقابل ۱۵٫۳ میلیون رای داخلیها اندکی خوشبینتر هستند. در این بین فقط ۱٫۲۵ درصد افراد میکنند که احمدینژاد در دور اول برنده انتخابات خواهد بود، ۱۹ درصد همین تصور را راجع به موسوی دارند و بقیه فکر میکنند ماجرا به دور دوم کشیده میشود. ۷۷ درصد فکر میکنند موسوی بیش از احمدینژاد رای میاورد و ۱۹ درصد معکوس آن عقیده دارند. یک درصد هم حدس میزنند کروبی بیش از موسوی رای بیاورد.
همان طور که در پستهای قبلی نوشتهام من شخصن به اندازه جمیع خوانندگان خوشبین نیستم. به نظرم رای احمدینژاد بیش از موسوی خواهد بود و خصوصن پس از حضور خیلی ضعیف کروبی در مناظره و فیلمهای نه چندان قوی هر دو نامزد اصلاحطلب امیدم به رشد آرای اصلاحطلبان در هفته آخر کم شد. به همین خاطر هم پیشنهاد رای استراتژیک را مطرح کرده و روی آن پافشاری میکنم چون الان دیگر مطمئن هستم که رای کروبی بسیار پایینتر از رای دو نفر اول خواهد بود. در مورد نرخ مشارکت ولی من هم همین تخمین کف ۳۰ و سقف ۳۵ میلیون را دارم.
تجربه چند انتخابات رقابتی در سالهای قبل را مرور میکنم و سعی میکنم ببینم چه درسهایی میشود گرفت. به نظرم اولین انتخابات جدی و رقابتی در سالهای اخیر انتخابات مجلس پنجم بود که با ظهور کارگزاران شکل رقابتی پیدا کرد. متاسفانه طبق معمول گروه کارگزاران سیاست ناکارای همیشگی خودش در تبلیغات را به کار برد. یعنی حجم عظیم تبلیغات برای مهندس آشوری و حسن روحانی و عبدالله نوری و الخ را در سطح تهران سازمان دادند به گونهای که تصور میشود فضا در اختیار آنان است. وقتی نتیجه معلوم شد دیدیم که فقط ۱۰۰ کرسی مجلس را به دست آوردند. خطر اول این است که فضا شبیه به آن موقع باشد و در واقع همه تحت تاثیر تبلیغات وسیع موسوی رای او را بزرگنمایی کرده باشیم.
از طرف دیگر در دوم خرداد علیرغم برتری نامزد محافظهکار در تریبونها و فضاهای رسمی و اطمینان جناح راست از پیروزی او نتیجه کاملن غیرمنتظرهای (از حیث تعداد رای و نه برنده شدن خاتمی) به دست آمد. اوایل کار خاتمی تحلیل همه ما این بود که خاتمی فقط در تهران و بین دانشجویان طرفدار دارد و ناطق رای روستاها و شهرهای کوچک را جارو خواهد کرد. در عمل دیدیم که همین طرفداری بین دانشجویان و بقیه ابعاد خاتمی را بین همه محبوب کرده بود. بنابراین اگر خوششانس باشیم شاید فضا چیزی در این وضعیت باشد. فقط یک نکته را نباید فراموش کرد: از هفته قبل از دوم خرداد نظرسنجیهای جدی به خوبی پیروزی خاتمی را نشان میداد (این برای دوستانی که میگویند نظرسنجی در ایران معتبر نیست) ولی ما چنین چیزی را برای موسوی نداریم.
نهایتن اینکه وقتی فضای سوم تیر را به خاطر میآوریم تقریبن از سه روز قبل نتیجه را میدانستیم. تمام تلاش ما این بود که با تلفن آشناها را تشویق به رای دادن بکنیم و در همان حال دوستانی که در حال و هوای متن جامعه و شهرهای کوچک بودند خبر میدادند که خودتان را خسته نکنید که موج احمدینژاد همه جا را گرفته است. ظاهرن الان چنین برتری آشکاری وجود ندارد. مشخصن اینکه احمدینژاد در دور اول و دوم انتخابات ۸۴ به شدت از رای بالایش در شهرهای بزرگ و مشخصن خود تهران بهره برد. این بار ظاهرن قضیه این طور نیست. یعنی ممکن است برای اولین بار انتخاباتی را داشته باشیم که برنده آن رایهای شهرهای بزرگ را نداشته باشد و در عین حال برنده کل کشور باشد. این اگر اتفاق بیفتد خود نشان از یک پدیده جدید دارد.
چرا پدیده جدید؟ نمیخواهم صحبت را طولانی کنم. همین قدر بگویم که به نظرم با اینکه (متاسفانه) هیچ نامزدی راجع به جزییات برنامههایش حرف جدی نزد (البته علامتهای متعددی در مورد جهتگیریهایش فرستاد) ولی این انتخابات واقعن انتخاب جدی بین ترجیحات طبقات مختلف اجتماعی بود. قبلن هم گفتم که به نظر من رای بخش مهمی از طبقات پایین به احمدینژاد رای عقلانی و درستی است. گاه تعجب میکنم که چرا دوستان ما نمیتوانند متوجه این نکته باشند که برای میلیونها ایرانی دولت احمدینژاد نه تنها نتایج منفی چندانی نداشته است بلکه زندگیشان را اندکی هم بهتر کرده است. بنا بر این کاملن عقلانی است که به او رای بدهند. از طرف دیگر موسوی به نوعی نمایندگی منافع طبقات متوسط و متوسط به پایین و کروبی طبقات متوسط و متوسط به بالا را بر عهده داشتهاند. گروه رای رضایی هم به نوعی به گروه موسوی نزدیک است. اینها گروههایی هستند که منافعشان با بودن احمدینژاد تضعیف شده است.
از دید من انتخابات فردا انتخابی است بین ترجیحات طبقات مختلف اجتماعی در ایران. در هیچ انتخاباتی ما این حد از کشمکش شفاف بر سر منافع طبقاتی را نداشتهایم. به همین خاطر است که گفتم اگر موسوی در شهرهای بزرگ رای بیاورد ولی احمدینژاد در کل کشور برنده شود ما شاهد یک پدیده جدید خواهیم بود. این که طبقات پایینتر یا رای بالاتری در جامعه ایران دارند و یا برای محقق کردن مطالبات خود مصممتر هستند. نرخ مشارکت در انتخابات به ما میزان مصمم بودن هر گروه را خواهد گفت.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید