گرچه زندگی بسیاری از ما در عرض یک شب زیر و رو شد ولی به این هم توجه کنیم که احمدینژاد و طرفدارهایش هم تازه باید کابوسهایشان را تجربه کنند و در مقابل خرابکاریهای چهارسال قبل جوابگو باشند. اگر احمدینژاد در چهار سال اولش به اتکای تهمانده صندوق ذخیره ارزی زمان خاتمی، باقیمانده مدیران و تکنوکراتهای دورههای قبلی در دولت، پروژههای قبلن شروع شده و درآمدهای نفتی بیسابقه توانست ولخرجیها و عوامفریبیهای خودش را پیش ببرد، در دوره دومش باید بیاید و این چکهای بیحسابی را که کشیده جمع و جور کند. البته از سابقه وقاحت او در دروغگویی حدس میزنیم که احتمالن در سالهای آینده هم دشمنی برای خودش خواهد تراشید تا ماحصل بیتدبیریهای خودش و اطرافیانش را به گردن آن بیندازد ولی با همه اینها فشارهایی که به خاطر این بیکفایتیها به بدنه جامعه وارد خواهد شد به اندازه کافی سهمگین خواهد بود تا بخش مهمی از آن به حساب او برود.
۱) قیمت نفت در دو سال آینده احتمالن پایین خواهد ماند و فشارهای خارجی هم زیادتر خواهد شد. در نتیجه احتمالن دیگر امکان چندانی برای تطمیع مردم از طریق واردات وجود نخواهد داشت..
۲) پروژههای خیالی که در زمان انتخابات وعدهشان داده میشد کمکم باید به بار بنشینند تا بتوانند پاسخگوی رشد مصرف باشند و از بیکاری بکاهند. تا همین الان هم بخشی از جلو رفتن امور به خاطر پروژههایی بود که در دولت قبلی شروع شده بودند. در بسیاری از صنایع بزرگ تقریبن هیچ پروژه مهمی در این دولت استارت نخورده است.
۳) قاطبه مدیران با تجربه از دولت خداحافظی کرده یا کردانده خواهند شد. دیگر امثال نعمتزاده سر کار نخواهند بود تا پروژههایی مثل کارت سوخت را جمع و جور کنند و احمدینژاد باید با همین آدمهای درجه سه باند خودش رویاهایش را عملی کند.
۴) میلیونها نفری که در این انتخابات رویایشان بر باد رفت تمایلی به دنبال کردن جدی کارها با نظام دولتی نخواهند داشت. وقتی قیمت نفت پایین باشد کیفیت بوروکراسی باید چرخ مملکت را بچرخاند که از آن هم خبری نیست.
۵) افزایش حقوقهای دم انتخابات که دائم به آن افتخار میشد بودجههای سالهای آینده را تحت فشار قرار خواهد داد.
اتفاقات روزهای اخیر اثر طولانی مدتی روی کسب و کار خواهد داشت. ریسک سرمایهگذاری از همین که هست بالاتر میرود و قرارهای تجاری که لغو شدند نیاز به زمان خواهند داشت تا دوباره شکل بگیرند (اگر بگیرند). در نتیجه رشد اقتصادی امسال پایینتر از حد پیشبینی شده خواهد بود که مستقیمن خودش را در افزایش نرخ بیکاری نشان میدهد. اثر روحیه را هم دست کم نگیرید. مخالفان احمدینژاد گرچه در نظام سیاسی جایی ندارند ولی بخش مهمی از امور فنی و اقتصادی و علمی کشور را میچرخانند. وقتی این گروه تا این حد سرخورده و متنفر شده باشند سطح بهرهوری در بسیاری از امور به طرز محسوسی کم خواهد شد.
اینها تازه اول ماجراها برای مسوولین دولت دروغ خواهد بود. ماها طبعن تحت فشار بیشتری خواهیم بود و باید کمربندها را برای آن سفت کنیم. جزییات آنرا بعدن مینویسم.
پ.ن: ببخشید من همه کامنتهای روزهای اخیر را پاک کردم. فرصتم و دسترسیام به اینترنت محدود است و نمیتوانستم از بین بیش از ۵۰۰ کامنت، کامنتهای معقول دوستان را یک به یک از لجنپراکنیها جدا کنم. لذا مجبور شدم همه را یکجا پاک کنم. از همه عذرخواهی میکنم. فعلن کامنتها مدیریت شده خواهند بود.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید