• کمی اقتصاد طیاره

    بد نیست کمی هم بحث اقتصادی بکنیم.

    یک مشاهده جالب در مورد قیمت بلیط در مسیرهای مختلف هوایی وجود دارد: قیمت بلیط از لندن به نیویورک “گران‌تر” از قیمت کل بلیط از وین به نیویورک از طریق لندن است. یعنی من اگر از وین بلیط به مقصد نیویورک بخرم باید در لندن تغییر هواپیما بدهم و سوار هواپیمایی بشوم که از لندن پرواز می‌کند. حالا پولی که من در کل برای این دو پرواز داده‌ام کم‌تر از پولی است که مسافر بغلی من که وسط راه (لندن) سوار شده است پرداخته است. در آمریکا هم همین موضوع در پروازهایی که از مبداء شهرهای کوچک به خارج از آمریکا ولی از طریق اتصال در هاب‌های مهم (مثلن آتلانتا) انجام می‌شود ممکن است دیده شود.

    چه دلایلی به نظرتان می‌رسد که ممکن است باعث دنبال کردن این سیاست قیمت‌گذاری شود که طی آن اگر چیز اضافی دریافت کنی (یک پرواز اضافی از وین به لندن) کل قیمتی که پرداخت می‌کنی کم‌تر می‌شود؟ اجازه بدهید یک راه‌نمایی بکنم. شرکت هواپیمایی می‌گوید که اگر من با وسیله دیگری خودم را به لندن برسانم و بخواهم از آن‌جا سوار پرواز دومم بشوم کل بلیطم باطل است. یعنی فقط موقعی اجازه ادامه پرواز دارم که حتمن از بلیط پرواز اولی استفاده کرده باشم.

    حدس‌های‌تان را بگویید تا طبق معمول استفاده کنیم.

    مقررات‌زدایی (De-Regulation) از نرخ‌های بلیط در صنعت حمل و نقل باعث نوآوری‌های فراوانی شده است. یک فایده دیگرش هم کمک به جنصیط‌زدایی در لباس مهمان‌داران پرواز بوده است. در دهه هفتاد چون امکان رقابت در زمینه قیمت وجود نداشت شرکت‌ها سعی می‌کردند از طریق‌های دیگر (از جمله مهمان‌داران‌شان) مشتری جذب کنند. وقتی قیمت‌ها در دهه هشتاد آزاد شد دیگر لازم نبود از این اهرم استفاده شود و لباس مهمان‌داران بلندتر و معمول‌تر شد. هر چند که به نظر می‌رسد بخشی از میراث آن دهه هم‌چنان در خیلی از خطوط هم‌چنان باقی مانده باشد. برای دوستانی که در حوزه مطالعات زنان کار می‌کنند شاید این موضوع تحقیق جالبی باشد (اگر تا الان اشباع نشده باشد). بلاخره یک‌جا پیدا شد که اجازه دادن به فعالیت مکانیسم بازار باعث کاهش هویت جنصی در محیط کار شده است.

    پ.ن: من دوباره دارم برای چهار ماه بر می‌گردم آستین. دقیقن به همان دلیلی که بالا نوشتم متاسفانه توقف در سمت رفت در لندن امکان‌ناپذیر شد ولی امیدوارم هفته سوم و چهارم آگوست دوستان را در نیویورک و شیکاگو و حوالی ببینم. دقیقن نمی‌دانم چه کسانی آن‌جا هستند ولی اگر از دوستان قدیمی و جدید کسی هست که مایل بود هم را ببینیم لطفن خبری به من بدهد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها