• بازار آزاد هنوز فرو نپاشیده

    من در یک سال گذشته جز یکی دو تا یادداشت نسبتن فنی چیز مهمی در مورد بحران جهانی ننوشتم و سکوت کردم و ترجیح دادم تماشا کنم و زود قضاوت نکنم. در عوض اردوگاه دوستان “مترقی” پر بود از انواع و اقسام نوشته‌های حماسی و خوش‌بینانه در باب مقایسه این بحران با بحران ۱۹۲۹، پایان سرمایه‌داری و ظهور مدل جدید و بازگشت انسان به سوسیالیسم. نوشته‌های زیادی بود در پیش بینی این‌که جهان لیبرال دیگر از این ضربه بیرون نخواهد آمد و عمر علم اقتصاد جریان اصلی به سر آمده است و ریاضیات مالی دیگر به زباله‌دان تاریخ پیوست و بازارهای مالی افسانه‌ای بیش نیست و الخ. خلاصه حرف این بود که این بحران با بحران‌های قبلی فرق دارد و طومار نظام بازار را در هم خواهد پیچید. مختصر ببینیم چه اتفاقی افتاده است؟

    در عمل شاخص‌هایی مثل S&P-500 و DJ و DAX از آوریل ام‌سال به طور پیوسته رشد کرده‌اند. شاخص‌های بورس معمولن شاخص‌های پیش‌رو (Lead) برای رشد اقتصاد هستند. گزارش مقدماتی رشد ۳٫۵ درصدی (سالیانه) را برای سه ماهه سوم اقتصاد آمریکا پیش‌بینی می‌کند که نسبت به رشد‌های منفی چند سه ماهه قبل جهش مهمی است.

    بحران پرهزینه بود و هنوز تمام نشده است. شخص‌های بورس با وجود رشد مثبت‌شان چیزی حدود ۳۰درصد زیر رقم خود قبل از بحران هستند. این به این معنی است که کسانی که پس انداز بازنشستگی خود را در بورس سرمایه گذاری کرده بودند بخش مهمی از ثروت اولیه از دست رفته خود را هنوز به دست نیاورده اند. بخش مسکن وضعیت بدی دارد و نرخ ورشکستگی خانه‌ها هنوز روند صعودی دارد. نرخ بی‌کاری در آمریکا هنوز حول و حوش ده درصد است (هر چند رشد مثبت آن متوقف شده و با شیب ملایمی در حال کاهش است). گشایش شغل در بخش‌های تخصصی هنوز محدود است (ولی به‌تر از سال گذشته). رشد اقتصادی برخی کشورهای اروپایی هنوز منفی است (هر چند که در سال‌های قبل از بحران هم رقم مثبت خیلی بزرگی نبوده است) ولی در برخی اقتصادها مثل آلمان در حال مثبت شدن است (کمی بالاتر از صفر).

    سیاست‌گذاران و اقتصاددانان درس‌های مهمی در مورد لزوم مقررات‌گذاری درست‌تر بازارهای مالی و افزودن جنبه‌های انگیزه‌ای و رفتاری دقیق‌تر به مدل‌های اقتصادی آموختند. احتمالن تمایل به برداشتن ریسک‌های بزرگ در معاملات کاغذی کم می‌شود و شرکت‌ها در مورد نظام پرداخت مدیران (خصوصن شرکت‌های بخش مالی) تجدید نظر می‌کنند

    خلاصه این‌که قطعن بحران اساسی، تغییردهنده و آموزنده بود ولی سطح این اثرات کجا و فروپاشی سرمایه‌داری و بازار آزاد کجا؟ اتفاقن به نظر من این بحران دو چیز را نشان داد. اول این‌که علم اقتصاد جریان اصلی (با همه نقص‌هایش) اتفاقن خیلی مفید بود و توانست توصیه‌ها و شهودهایی در مورد مکانیسم کارکرد اقتصاد ارائه کند که بحران به جای ده سال در دو سال مدیریت شود. ثانین وجود بازارهای مالی قوی و یک‌پارچه بودن بازارها در سطح جهان در عین حال که باعث شیوع بحران شد از طرف دیگر باعث تنوع‌بخشی در دارایی‌ها و لذا کاهش اثرات مخرب شوک‌های منفی شد. شاید به همین دلیل بود که اتفاقات تبدیل به یک بحران تمام عیار نشد. به این ترتیب شاید بتوانیم بگوییم اتفاقن این نظام بازار است که پویا است و نهادهایی را توسعه می‌دهد که به عنوان ضربه‌گیر عمل می‌کنند و شدت و تواتر سیکل‌های منفی را کاهش می‌دهند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها