در آمریکا شوخی بین دانشگاهی رقیب (و شاید شرکتهای رقیب) بسیار معمول است. شاید معروفترین مثالش کلکل همیشگی دو غول ساکن بوستون یعنی هاروارد و امآیتی است. دیدهام که وقتی سخنرانی از یکی از این دو میخواهد مثالی بزند از خنگی طرف مقابل به دانشگاه همسایه ارجاع میدهد. شوخی معمولی است که بگویند کسی که نمیتواند از یکی پذیرش بگیرد چه کار میکند؟ جواب: میرود آن یکی و الخ
همین شوخی بین برکلی و استنفورد هم برقرار است. این جا استنفورد پای صحبت ارجاعهای سخنرانان است خصوصن وقتی قرار است به موجودات خندهدار یا اتوکشیدهای اشاره شود.بگذریم که بین استنفورد و برکلی واقعن تفاوتهایی هست. بلاخره اولی نزدیک پالو آلتو است که مهد داتکامها و میلیونرهای جوان و ونچر کپیتالها است و دیگری دانشگاه انقلابی که شهر هیپیها و شورشها و بیخانمانها بوده و هست. این تفاوت در تمام شئون دو دانشگاه کمابیش همسایه (یک ساعت راه که در آمریکا فاصلهای نیست) به چشم میخورد. از معماری تا نوع موضوعات تحقیق و فضای کافهها و سر و وضع استادان و غیره.
نکتهای که این وسط برای من جالب است این است که این شوخیها هیچوقت ناراحتکننده نیست و همیشه منجر به خنده و تفریح میشود. حال آنکه اگر ما بخواهیم در ایران همین رویه را تکرار کنیم (کلکل شریف و فنی؟ پزشکی تهران و بهشتی؟) احتمالن اصلن خوشایند نخواهد بود و فورا بوی خودمحوری و خودنمایی و تحقیر دیگران از آن به چشم خواهد خورد. ولو اینکه سخنران ابدن چنین قصدی را نداشته باشد. تقریبن هیچ سخنرانی در ایران را به یاد ندارم که سخنران جرات کند چنین اشارههایی (به وضوح غیرجدی) بکند.
پ.ن: مریم مطلب را خوانده و اضافه میکند که کلکل بین یو سی دی و ترینیتی خیلی قوی است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید