• ترکیب تحصیلات زنان و مردان ایرانی

    در پستی در گذشته در مورد پازل تحصیلات و بی‌کاری زنان ایرانی صحبت کرده بودم. خلاصه پازل این است که علی‌رغم رشد چشم‌گیر میزان تحصیلات زنان ایرانی، رشد اشتغال آنان به همان میزان نبوده و لذا نرخ بی‌کاری بین زنان تحصیل‌کرده ایرانی بالاتر از مردان است. ضمن این‌که میزان مشارکت در بازار کار هم پایین‌تر است که به معنی خانه‌نشین شدن پس از تحصیل به دلایل مختلف (از جمله پایین بودن احتمال یافتن کار و لذا جلوگیری از هزینه جست‌وجو در بازار کار)‌ می‌تواند اتفاق بیفتد.

    یکی از دلایلی که به ذهن من رسیده این است که با این‌که میزان حضور زنان در دانش‌گاه‌ها بالا رفته ولی تمرکز این حضور بیش‌‌تر در رشته‌های ‌کم‌ترکاربردی است که به طور تاریخی بازار کار محدودی دارند و لذا تحصیلات زنان تاثیر یک به یک در اشتغال آنان نداشته است. بخشی از جهش تحصیلات زنان از طریق گسترش شبکه دانش‌گاه‌ آزاد و پیام‌نور بوده و چون هزینه تاسیس رشته‌های کاربردی (مثل پزشکی و مهندسی و کشاورزی) بالاتر است رشته‌های دیگر در اولویت گسترش قرار گرفته و دانش‌جو (خصوصن دانش‌جوی محلی) جذب کرده‌اند.

    ام‌روز با دوستی که روی موضوع تحقیق کرده بود گپ می‌زدیم و دوباره این بحث و فرضیه مطرح شد. تصمیم گرفتم به سراغ آمار بروم.

    به‌ترین داده برای بررسی این موضوع جدولی شامل سن، جنس و رشته تحصیلی است که متاسفانه در جداول منتخب سرشماری ۱۳۸۵ موجود نیست. البته داده خام ۲۰ درصدی و داده جزیی برای برخی استان‌ها وجود دارد و لذا امکان این استخراج هست ولی متاسفانه وقت‌گیر است. در عوض سراغ جدول دانش‌جویان فعلی (البته در سال ۱۳۸۵) می‌رویم که تفکیک رشته و جنس در آن وجود دارد. برخی خلاصه‌های مرتبط از این قرار است:

    – بیش‌ترین سهم دختران در دوره کارشناسی (۵۶٪) است. سهم زنان در دوره فوق‌دیپلم (۴۵٪)، فوق لیسانس (۴۲٪) و دکترا (۲۲٪) کم‌تر از مردان است. این یافته با دو فرضیه/مشاهده سازگار است. اول این‌که چون دوره‌های فوق‌دیپلم بیش‌تر روی مباحث تکنسینی و کاربردی متمرکز هستند هم‌چنان سهم زنان در آن‌ها پایین‌تر است. دوم این‌که در آن زمان موج حضور زنان در دانش‌گاه‌ها هنوز به دوره‌های تحصیلی نرسیده بوده. البته به علت تفاوت انگیزه‌های هر دو جنس در دوره‌های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی چندان بدیهی هم نیست که روند رشد جمعیت دانش‌جویان دختر در دوره کارشناسی لزومن به همان نسبت در دوره‌های بعدی شکل بگیرد.

    – از کل مردان ۱۲٪ آنان در رشته‌های علوم تربیتی، انسانی و هنر تحصیل می‌کنند. این عدد برای زنان ۲۱٪ است. من اطلاعات ریز رشته‌ها را ندارم ولی اگر گروه “علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق” را که احتمالن ترکیبی از رشته‌های دارای بازار کار قوی و کم‌تر قوی است را هم داخل کنیم به عدد ۳۶٪ برای مردان و ۵۳٪ برای زنان می‌رسیم. این اعداد با فرضیه من سازگار است. سهم بزرگ‌تری از تحصیلات زنان را رشته‌های کم‌ترکاربردی*‌ تشکیل می‌دهند و لذا قابلیت کم‌تری هم برای اشتغال ایجاد می‌کنند.

    * این پدیده منحصر به ایران نیست. در اکثر کشورهای غربی هم شانس یافتن شغل در بسیاری از رشته‌های علوم انسانی و هنر پایین است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها