• هدف‌مندسازی و تورم: بخش اول

    در عالم نظر طرح هدف‌مندسازی از مسیرهای مختلف پولی و غیرپولی ممکن است منجر به تورم بشود. سعی می‌‌کنیم این کانال‌ها را تک به تک بررسی کنیم و ببینیم آیا واقعن این کانال‌ها فعال خواهند شد یا نه. یک کانال مهم بحث افزایش نقدینگی ناشی از این طرح است. متاسفانه چون اطلاعات مربوط به طرح راحت در دست‌رس نیست یا حداقل من نداشتم امکان تحلیل کامل و دقیق وجود ندارد. لذا سعی می‌کنیم بر اساس اطلاعات ناقص حدس‌هایی بزنم. قطعن نظرات دوستان در اصلاح و تکمیل این حدس‌ها بسیار مفید خواهد بود. در کل بحث اعداد را گرد می‌کنیم که دنبال کردن بحث راحت باشد. طبعن این گردکردن‌ها چیز اساسی را در بحث عوض نمی‌کند.

    ظاهرن بخشی از ایرانیان ۴۰ دلار در ماه یارانه نقدی دریافت کرده‌اند. این‌که آیا این یارانه ادامه خواهد یافت یا نه مورد بحث بوده ولی فرض کنیم که یارانه نقدی در تمام سال با همین مقدار پرداخت خواهد شد. این به معنی حدود ۵۰۰ دلار یارانه به هر نفر است که اگر فرض کنیم شصت میلیون نفر ثبت‌نام کرده‌اند معادل ۳۰ میلیارد دلار در سال است. این طرف پرداختی طرح است. حال اگر منابع ناشی از آزادسازی کفاف پرداخت این هزینه‌ها را بدهد و دولت نیازی به خلق منابع جدید (افزایش پایه پولی از محل درآمد نفتی یا استقراض از بانک مرکزی) نداشته باشد من شخصن دلیلی نمی‌بینم که مسیر پولی منجر به تورم جدی شود. ولی اگر قول‌ها و خرج‌های دولت بیش از منابع جدید باشد آن موقع انتظار افزایش نقدینگی و تورم را داریم.

    باید دید که آیا منابع طرح با هزینه‌ها برابری خواهد کرد یا نه. من اطلاعات همه بخش‌ها را ندارم ولی برای برخی می‌توان تحلیل‌‌هایی داشت و تخمینی از مقیاس درآمدها به دست آورد. مصرف روزانه بنزین تا یکی دو سال قبل حدود ۷۰ میلیون لیتر بود که می‌شود حدود ۲۵ میلیارد لیتر در سال. یارانه هر لیتر بنزین حدود ۵۰ سنت بود که با حذف آن ۱۲٫۵ میلیارد دلار منابع ایجاد می‌شود. مصرف گازویل چیزی حدود ۲۰ میلیارد لیتر در سال بود و تقریبن یارانه‌ای معادل کل یارانه بنزین به آن تعلق می‌گرفت (قیمت جهانی بنزین و گازویل به هم نزدیک است ولی قیمت فروش گازویل در ایران تقریبن صفر است). یارانه آرد حدود سه میلیارد دلار در سال است. مصرف برق حدود ۱۵۰ میلیارد کیلووات ساعت در سال و یارانه آزادشده آن ۳۰ تومان به ازای هر کیلووات ساعت بود که می‌شود حدود ۴٫۵ میلیارد دلار یارانه. یارانه بخش آب حدود چهار میلیارد دلار در سال است. این وسط یارانه گاز رقم درشتی است که من عدد دقیقش را (به علت نداشتن ریز مصرف خانگی و صنعتی سالیانه) نمی‌دانم ولی می‌دانیم که روی هر متر مکعب ۶۰ تومان یارانه آزاد می‌شود که اگر آمار ۴۵۰ میلیون مترمعکب روزانه را باور کنیم کل یارانه آزادشده حدود ده میلیارد دلار می‌شود. تا این‌جا می‌شود حدود ۴۶ میلیارد دلار! دقت کنید که من صحبت از تقریب می‌کنم و دست آخر ممکن است اعداد دو طرف دقیقن با هم نخوانند ولی حدسم این است که مقیاس پرداخت‌های نقدی و آزادسازی منابع یارانه‌ای تفاوت اساسی با هم ندارند. البته طبق قانون حداکثر ۵۰ درصد درآمدها می‌تواند صرف پرداخت نقدی شود و لذا باید درآمدی حدود ۶۰ میلیارد دلار ایجاد شود. اگر آن ۱۴ میلیارد دیگر از طریق سایر آزادسازی‌ها (مثل قیمت سوخت تحویلی به پالایش‌گاه‌ها و قیمت سایر فرآورده‌های نفتی) تامین شود دو طرف در تعادل خواهند بود وگرنه کسری بودجه وجود خواهد داشت و تورم ایجاد می‌شود. کاش یک جدول مشخص و شفاف از پیش‌بینی درآمدها و هزینه‌های طرح جایی باشد تا به جای این حدس و گمان‌ها بشود دقیقن مساله را تحلیل کرد.

    حالا اگر فرض کنیم که طرفین در تعادل باشند آیا نیاز به چاپ پول و افزایش نقدینگی برای اجرای طرح هست؟ تا جایی که من می‌فهمم نه! دقت کنیم که قبل از حذف یارانه‌ها، دو مسیر اصلی برای پرداخت یارانه وجود داشت. یکی واردات یک سری کالاها (از همه مهم‌تر سوخت) از طریق درآمدهای دلاری دولت و دریافت مبلغ اندک بابت فروش ریالی آن به مردم. مسیر دوم الزام شرکت‌های تولیدکننده آب و برق و الخ به فروش تحت قیمت‌های پایین بود که منجر به انباشت زیان یا دریافت کمک مستقیم از دولت می‌شد. بعد از آزادسازی مسیر مبادلات ارزی به همان شیوه قبلی خواهد بود. دولت بنزین را به دلار وارد می‌کند ولی به ازای هر لیتر ۷۰۰ تومان درآمد ریالی خواهد داشت. در طرف هزینه‌ها هم آیتم جدیدی برای پرداخت یارانه نقدی وجود خواهد داشت. کالاهای تولید داخل هم به قیمت بیش‌تر فروش رفته و یارانه تولیدی قبلی مستقیم به مصرف‌کننده پرداخت خواهد شد.

    این وسط یک مسیر محتمل برای خلق پول جدید بافر نقدی است که دولت بین کسب درآمدها و پرداخت‌‌های اولیه ایجاد می‌کند. برای این پیش‌پرداخت ممکن است لازم باشد که از بانک مرکزی استقراض شود. اگر کانال‌های دیگر پولی هست که از قلم افتاده بود متذکر شوید. اگر حوصله داشتم شاید در قسمت‌های بعدی به بحث فشار هزینه و نیز نقد برخی مکانیسم‌های محبوب ولی احتمالن غیرمرتبط مثل مکانیسم “ویزیت دکتر و قیمت گازویل” خواهیم پرداخت. راستش حوصله زیادی ندارم چون تحلیل بی‌طرفانه ماجرا در این فضا فقط اعصاب‌خردکنی به دنبال دارد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها