• وبلاگ‌نویسی در زمانه حاضر

    شرایط عوض شده است. گذشت آن موقع که راحت مطلب وبلاگی می‌نوشتی و سوء‌برداشت‌ها کم بود و آدم‌ها عصبی نبودند و می‌شد دور هم حرف زد. اوضاع الان متفاوت است. هر حرفی هزار جور تفسیر مرتبط و غیرمرتبط به بستر مطلب می‌شود. فی‌المثل، در پی یک گفت و گوی خاص، مطلب نوشته‌ام در باب ذوق‌زده نشدن از اخبار و اشاره‌ام بیش‌تر به تیترهای ژورنالیستی اقتصادی و فناوری و غیره است. ظاهرن انتشارش درست همان همان روز‌هایی بوده که خبرهای خوبی از مصر می‌رسیده است. دوست عزیزم ازم گله‌مند است که چرا وقتی همه دنبال اخبار مصر هستند تو این رفتارشان را به باد انتقاد می‌گیری و این را جزیی از یک رفتار بلندمدت گرفته است. این تازه دوست قدیمی است که من را خوب می‌شناسد. از این موارد فراوان است.

    من به آن دوستم و بقیه خوانندگان حق می‌دهم که برداشت خودشان را (که متفاوت با نیت نویسنده است) داشته باشند. وقتی ذهن خواننده عمیقن درگیر یک موضوعی است طبعن هر اشاره‌ای را هم در چارچوب شبکه معنایی که آن لحظه فعال است می‌بیند. آدم اگر وبلاگ‌نویسی حرفه‌ای باشد، خب طبعن اتفاقات را می‌سنجد و همه این جوانب را می‌بیند و بعد مطلب پخته می‌نویسد که این سوء‌برداشت‌ها پیش نیاید. نکته این است که من الان در چنین شرایطی نیستم. ذهن و انرژی‌ام به صورت تمام وقت درگیر نوشتن مقاله بازار کارم است و وبلاگ‌ نوشتن برایم شبیه کسی است که در یک زنگ تنفس سیگاری آتش می‌زند یا لیوان چایی می‌ریزد. این آدم وقت ندارد که به اندازه یک مهمانی برای این لیوان چای وقت و دقت بگذارد.

    من تا حد امکان سعی کرده‌ام که موضوع حساسیت‌برانگیز یا دوپهلو ننویسم. شما هم لطفن تا اطلاع ثانوی هر چیزی نوشتم را خارج از همه اتفاقات روز ایران و جهان تفسیر کنید و به صورت یک نوشته انتزاعی (به قول رفقا غیرمعطوف به عمل) ببینید، مگر این‌که خودم به صورت روشن به یک اتفاق خاص اشاره کنم. وبلاگ می‌نویسم که هوایی تازه کنم و از گپ با رفقایم انرژی بگیرم، نه این‌که درگیری و فرسایش ذهنی و روحی جدیدی برای خودم درست کنم. متاسفم که باید این طور صریح این توضیح را می‌دادم. می‌توانید خواندن را همین‌جا متوقف کنید چون پاراگراف بعدی مخاطب خاص دارد.

    این را به طور خاص هم باید به کسانی گفت که کتاب بی‌شعوری ترجمه می‌کنند ولی متاسفانه فاقد این شعور متعارف هستند که بفهمند افراد حق دارند عقیده خودشان را داشته باشند، استدلال‌های با دلایل غیرقوی را نپذیرند، بدون دلیل کافی با باور عمومی هم‌راه نشوند، بستگی به شرایط و محدودیت‌های شخصی‌شان در مورد نوع موضع‌گیری‌ عمومی‌شان تصمیم بگیرند و هر شکلی که دوست داشتند در وبلاگ شخصی‌شان مطلب بنویسند. این یک جمله مخاطب خاصی داشت که آن‌قدر اهمیت نداشت که یک پست مفصل برایش خرج کنم.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها