• اسراف و رشد

    در بین کامنت‌های دوستان چند تا لینک و نکته جالب در باب اثر جداسازی کالاهای مخصوص ثروت‌مندان بود که فکر کردم خوب است این‌جا ذکر شود. ایده اصلی را از این لینک که توسط فرشاد ارسال شده بود گرفته‌ام و برخی نکات را از بحث با حسین رحمتی یاد گرفته‌ام و بعد بازنویسی کرده و بسط داده‌ام.

    فرض کنیم اقتصاد سه نفری داریم: الف زمینی دارد و میوه تولید می‌کند. ب لباس تولید می‌کند و پ منزل الف و ب را تمیز می‌کند. الف دو دست لباس در سال لازم دارد و میزان میوه‌ای که تولید می‌کند به اندازه‌ای است که دو دست لباس را بخرد. ب به صورت بالقوه می‌تواند لباس بیش‌تری تولید کند ولی تقاضایی برای آن وجود ندارد.

    در این بین ب یک جزوه بازاریابی می‌خواند و با فناوری نورومارکتینگ کاری می‌کند که الف باور کند که آدم باید روزهای سه‌شنبه لباس متفاوتی بپوشد. دو دست لباس الف قبلن برای پوشش او کافی بود و لباس سوم کاملن تشریفاتی است. (این لغت دقیق نیست. من هم تعریف دقیقی ندارم و به همین شکل فازی و شهودی به کار می‌برمش تا نکته اصلی بحث را مطرح کنیم. در متن دیگری مثال به‌تری برای کالای تشریفاتی بطری گران هوای پاک است که هیچ فرقی با هوای معمولی ندارد ولی مصرف آن مد شده است.). اسم این تغییر را “شوک ترجیحات” می‌گذاریم. حالا الف باید میوه بیش‌تری تولید کند چون باید سه دست لباس بخرد. لذا بیش‌تر کار می‌کند و ب هم میوه بیش‌تری دریافت می‌کند. می‌بینیم که تشویق الف به خرید یک کالای کاملن “تشریفاتی” باعث افزایش عرضه نیروی کار، انگیزه تولید و نهایتن تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه اقتصاد می‌شود. تا همین‌جای قضیه جالب و غیربدیهی است و به عنوان یک نقد به مطلب اول من نشان می‌دهد که بیژن مثالی داستان ما می‌تواند کارکرد اجتماعی مثبت داشته باشد.

    حالا می‌شود با این مدل ساده بازی کرد. فرض کنیم ب تکنیک‌‌های بازاریابی را گسترش می‌دهد و الف را به این باور می‌رساند که برای هر روز هفته باید یک دست لباس ویژه داشت. حالا الف به جد احساس نیاز می‌کند تا هفت دست لباس داشته باشد. در نتیجه به شدت کار می‌کند و میوه‌های زیادی تولید می‌کند. ولی برای تولید میوه لازم برای تهیه هفت دست لباس باید تا دیروقت بیدار بماند و کم‌تر تعطیلات برود یا سه‌تار بزند یا کوه‌پیمایی کند. در آخر ماجرا میزان تولید اقتصاد به شدت بالا رفته است، الف هفت دست لباس و ب مقدار زیادی میوه دارد. ولی هم الف و هم ب ممکن است خیلی خسته‌تر از قبل باشند و سلامت کم‌تری داشته باشند. هر چند که بعد از آن شوک ترجیحات، الف وضعیت فعلی را به وضعیتی که دو دست لباس داشت و زیاد سه‌تار می‌زد ترجیح می‌دهد و مطلوبیت بالاتری دارد.

    ببینیم چه بر سر پ (نمادی از طبقه متوسط و کارگر جامعه) می‌آید؟ بعد از شوک ترجیحات الف، وضع پ متناسب با وضعیت منابع و نوع ترجیحات الف و ب می‌تواند به‌تر یا بدتر شود. وضع پ می‌تواند به‌تر شود، مثلن:

    – اگر مطلوبیت تمیزکاری منزل برای ب بالا باشد، ب تصمیم می‌گیرد تا پ را در روزهای بیش‌تری استخدام کند. پ هم از این موضوع استقبال می‌کند و به عنوان دست‌مزد میوه بیش‌تری دریافت می‌کند. (فرض می‌کنیم ب بخشی از مزد پ را با میوه پرداخت می‌کند).
    – اگر ب به خاطر تولید هفت دست لباس الف مجبور باشد فناوری به‌تری به کار بگیرد، یک دست لباس پ را هم با سرعت بیش‌‌تری می‌دوزد. لذا قیمت نسبی لباس در مقابل خدمات نظافت افت می‌کند. ب تمایل دارد تا پ را بیش‌تر به خدمت بگیرد و در عوض لباس بیش‌تری به او بدهد.
    – اگر لباس‌های هفت روز هفته‌ای الف از لباس‌های پ متمایز باشد، ب می‌تواند لباس‌های ساده‌تری را به صورت جداگانه برای پ تهیه کند و لذا تعداد لباس بیش‌تری به او بدهد. قبلن که برای الف و پ یک نوع لباس تولید می‌شود، ب مجبور بود چیزی تولید کند که متوسط سلیقه دو نفر را ارضاء کند و این متوسط از حد کیفیت مورد علاقه پ بالاتر بود.
    – اگر الف نتواند کارهای مزرعه را شخصن انجام دهد و برای تولید میوه در حجم بالا مجبور شود از پ کمک بگیرد (تقاضای جدید برای پ)، وضع پ به‌تر می‌شود. همین مثال برای استخدام پ برای تولید لباس صادق است.
    – …

    از آن طرف ممکن است وضع پ در برخی شرایط بدتر شود. مثلن:

    – اگر الف چنان تحت تاثیر تبلیغات ب قرار بگیرد که لباس هر روز هفته برایش از هر چیزی مهم‌تر باشد و ب هم این را بداند، الف مجبور است میوه‌های بیش‌تری به ب بدهد و لذا ممکن است میوه کافی برای استخدام پ نداشته باشد و از تقاضایش برای پ بکاهد. پ میوه کم‌تری می‌خورد.
    – اگر ب نتواند ماشین دوخت جداگانه‌ای برای الف و پ تعبیه کند (یا ارزش لباس پ آن‌قدر نباشد که بیرزد ماشین جداگانه‌ای تهیه شود)، ممکن است هزینه تولید لباس‌های پ بالاتر برود چون حالا باید با ماشینی که لباس‌ هر‌روز‌هفته می‌دوزد لباس ساده پ را هم تولید کند. پ لباس کم‌تری گیرش می‌آید.
    – اگر عرف اجتماعی طوری شود که پ هم مجبور شود حداقل یک دست لباس سه‌شنبه داشته باشد مجبور است میوه کم‌تری بخورد تا بتواند از ب لباس اضافه بخرد.
    – …

    به هر حال همان طور که گفتم بعد از این شوک ترجیحات، متناسب با وضعیت اقتصاد انواع خروجی‌ها ممکن است حاصل شود. نکته‌ای که سعی می‌‌کنم برجسته کنم همین امکان بروز خروجی‌های مختلف است که لزومن همه‌ آن‌ها مطلوب ما نیست. حداقل این است که لزومن همه تحولات بهینه پارتو نیست. یعنی ممکن است الف و ب راضی باشند ولی پ چندان راضی نباشد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها