در مورد این سوال، این روزها چندین ایمیل دریافت کردهام. ظاهرن موعد انتخاب رشته بوده و این گرایش هم جدید اضافه شده است. شاید یک جواب مختصر بد نباشد. جواب اول من این است که معلوم نیست مهندسی مالی (Financial Engineering) یعنی چی! به این معنی که هر دانشکدهای و هر کتابی آنرا به یک معنی به کار میبرد. من دقیق نمیدانم که این رشته در دانشکدههای مهندسی صنایع ایران به چه شکلی ارائه میشود ولی شاید این روایت شخصی از آن بیربط نباشد. روایت من این است که بعد از افول نسبی بازار مهندسی صنایع و تحقیق در عملیات، دانشکدههایی که با این موضوعات سر و کار داشتند تصمیم گرفتند تا وارد حوزه مالی شوند و قابلیتهای کمی خود را در این حوزه استفاده کنند. لذا اسم جذاب “مهندسی مالی” را انتخاب کرده و رشتههایی درست کردند که موضوع کارش مباحث مربوط به مالی مثل مدیریت سرمایهگذاری و پورت فولیو، تخمین ریسک اعتباری، قیمتگذاری قراردادهای مالی و مدیریت ریسک است و در آن از ابزارهای کمی مثل شبیهسازی (خصوصن مونته کارلو)، روشهای آماری، بهینهسازی و روشهای محاسباتی و عددی (همراه با برنامهنویسی حرفهای) به صورت گسترده استفاده میشود. یک سری مباحث ریاضی هم باید علاوه بر ریاضات سنتی مهندسی صنایع به مجموعه اضافه شود که عمده آن بحث حساب دیفرانسیل تصادفی و روشهای مارتینگل و مقداری هم اقتصادسنجی است. ظاهرن تجربه تجاری بدی هم نبوده و این رشته در مجموع در بازار کار موفق شد. این که در بازار کار موفق شد البته لزومن به این معنی نیست که به لحاظ رفاه اجتماعی هم نتایج مفیدی به بار آورد. یک نقدی هست که این رشتهها مغزهایی که باید در مباحث بنیادی کار میکردند را به سمت مباحث بازاری کشاند و به جامعه ضربه زد. این بحث دیگری است که باید در جای دیگری بحث کنیم. در هر صورت در مورد ایران فعلن از این نقطه خیلی دوریم و حالا حالا ها تولید مهندسان مالی به بهبود رفاه اجتماعی کمک میکند.
چه فرقی با اقتصاد مالی (فاینانس) معمول دارد؟ بسته به دانشگاه میتواند هیچ فرقی نکند یا مقداری فرق کند. در کل من انتظار دارم که یک دوره مهندسی مالی کمتر روی مباحث پایهای و نظریتر اقتصادی و روشهای تعادل و مباحث عاملیت و قراردادها و غیره متمرکز باشد و بیشتر در لایه کاربرد و ابزارهای محاسباتی فربه باشد. چیزی مثل فرق علوم رایانه با مهارت برنامهنویسی کاربردی.
چه فرقی با امبیای گرایش مالی دارد؟ بسته به دانشگاه میتواند خیلی فرقی نکند یا مقداری فرق کند. در کل من انتظار دارم که یک دوره مهندسی مالی به نسبت امبیای، چگالی ریاضی و محاسباتی خیلی بیشتری داشته باشد. در حالت ایدهآل، امبیایها باید نقش سوداگر (Trader) را بازی کنند و مهندسان مالی نقش پشتیبان محاسباتی (Back Office). واقعیت مخلوطی از اینها است.
مهندسی مالی در اصطلاح عملی البته یک معنی دیگر هم میتواند داشته باشد: این که چه طور با ترکیب انواع ابزارهای مالی (سهام، قرض، اختیارات، قراردادهای آتی، …)، تامین مالی و مدیریت ریسک یک شرکت را به صورت بهینه انجام دهیم. در این معنی مثلن مهندسی مالی اسلامی در دنیای مالیه اسلامی رایج است. معنیاش هم این است که یک توصیف ریاضی از روابط مورد نظر بین سرمایهگذار و شرکت را داریم و حالا میخواهیم با ترکیب ابزارهای ممکن این رابطه ریاضی را در دنیای قراردادهای واقعی پیادهسازی کنیم. من شخصن این معنی دوم را بیشتر دوست دارم، چون غیر محاسباتیتر و مفهومیتر – و شاید خلاقانهتر – است. البته کسی که برنامه مهندسی مالی میخواند در این جنبهها هم مهارتهایی پیدا میکند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید