بازهم مقاله جالب دیگری در مورد تعامل ساختار اقتصادی و موقعیت جنسیتی در جامعه. مقاله سعی میکند تا شواهد تاریخی بین فناوری کشاورزی منطقه و هنجارهای اجتماعی رایج در مورد نقش زنان را بررسی کند. استدلال مقاله این است که در جوامعی که به طور تاریخی استفاده از گاوآهن رواج بیشتری داشته است، عمده کار کشاورزی بر عهده مردان بوده است. در مقابل جوامعی که از گاوآهن استفاده نمیکردند، زنان باید نقش وجینکردن (کندن علفهای هرزه) و جمعاوری سنگریزهها را بر عهده میگرفتند. در گروه دوم از جوامع میزان مشارکت زنان در خارج از خانه بالاتر بوده در حالی که در گروه اول زنان بیشتر در خانه میماندند.
نویسندگان با جست و جوی منابع و بانکهای اطلاعاتی مردمشناسی ساختار تاریخی کشاورزی و متغیرهای کنترل مثل ساختار سیاسی را برای گروههای قومی مختلف در سراسر دنیا استخراج کرده و نشان میدهند که پس از انجام انواع کنترلهای لازم و رایج، موقعیت فعلی زنان (مشارکت در بازار کار، حضور در سیاست و الخ) همبستگی معنیداری با این ساختار تاریخی دارد. ضمنن نشان میدهند که اثر این پدیده حتی در داخل تک قارهها هم برقرار است و لذا مثلن در جوامع آفریقایی که فناوری کشاورزی متفاوتی داشتند زنان موقعیت مختلفی دارند. برای کسانی که به جزییات فنیتر علاقهمند هستند، در متن مقاله شواهدی برای علی بودن رابطه و تستهای پایداری مختلف ارائه شده است. مثل هر مطالعه امپریکال/تاریخی دیگری از این جنس، انواع اما و اگرها را میتوان وارد کرد ولی خواندن مقاله برای من جذاب بود.
احتمالن پدیده مشابهی را میتوان در کشور خودمان هم بررسی کرد. به وضوح موقعیت زنان و ارزشهای اجتماعی در قبال آنان در استانهای مختلف کشور متفاوت است و حدس میزنم بشود شواهدی در مورد رابطه ساختار اقتصادی/کشاورزی و نقشهای جنسیتی پیدا کرد. صرفن به عنوان یک مثال مقدماتی: در شمال ایران زنان حضور فعالتری در کشاورزی و فعالیتهای اقتصادی خارج از خانه دارند و ارزشهای اجتماعی و نوع پوشش سنتی و الخ این منطقه متفاوت از مناطق مرکزی است. از آن طرف در مناطق کوهستانیتر زنان بیشتر تولید اقتصادی (تولید لبنیات، قالیبافی و …) را در داخل خانه انجام میدهند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید