شماره دوم نشریه الف با این یادداشت کوتاه من شروع میشود:
“از دید من نشریه خوب نشریهای است که مخاطبش را دست کم نگیرد و وقتش را تلف نکند. این روزها کارآمدترین راه اتلاف وقت خواننده چیست؟ این که پای مطلب بکشانیمش و حرف جدیدی خلاف آنچه از قبل انتظار دارد تحویلش ندهیم. رمز اینکه این اتفاق نیفتد هم ساده است: سفت بنشینیم و به آنچه در ذهن داریم راضی نشویم و مطلب نو تولید کنیم. گفتنش ساده و عملش سخت است. شماره اول نشریه که دستم رسید، جلد به جلد خواندمش. هر بخش و هر مطلبش را مزمزه کردم و دیدم مثل غذایی است که ذره ذره طعمهای مختلف ولی مطبوع را زیرزبانت میآورد. وقتم تلف نشد، لذت شیرینی هم برایم ماند. راستی اینرا هم بگویم و بگذرم که بخشی از این لذت مربوط به یک حس نیمهغریب است. نمیتوانم از این تصور که ردپای قوی ولی امروزی شده از یک گذشته مطبوعاتی مربوط به اوایل دهه ۷۰ در این نشریه حضور دارد رهایی پیدا کنم. اینکه دارم به چه چیزهایی ارجاع میدهم را دیگر خودتان حدس بزنید. کار سختی نیست.”
فکر میکنم به اندازه کافی در باب جذابیتش نوشتم. لذا دوستان مقیم ایران را توصیه میکنم به امتحان کردن الف (از سری نشریات همشهری)، شاید که کمی کامها را شیرین کند و از تلخیهای روزگار بکاهد. ده سال قبل دوستانی که به برخی تعابیر وارث ماهنامه سوره بودند دست به کار شدند و نشریه “الف”ی را منتشر کردند که چهار شماره بیشتر تحمل نشد و توسط خود ناشرش (یا در واقع روسای ناشرش) به محاق رفت. به گمانم این الف جدید به نوعی فرزند خلف ولی محافظهکارتر آن الف شورشیتر است. طبعن ده سال پیش اوایل دهه ۸۰ بود و نه دهه ۷۰ و لذا اشاره من لزومن به آن الف اولیه نبوده است.
پ.ن: یادداشت مریم را هم در این رابطه ببینید.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید