۱) دوستی تماس گرفته بود که “دیدی که بازار عقلانی نبود و چند هفته طول کشید تا اثرات اخبار جدید را در قیمت منعکس کند؟”. پاسخ دادم که برای اقتصاددانها (اتفاقن خودش هم اقتصاد خوانده است) آخرین فرض باید این باشد که بازار عقلانی نیست! تا الان هیچ اتفاق خاصی نیفتاده که نشان از غیرعقلانی بودن یا پردازش ضعیف و غلط اطلاعات و امثال آن باشد. اگر بر این باور باشیم که بخشی از جهش قیمت به خاطر بالا رفتن تقاضای احتیاطی ارز است (یعنی مردم ارز میخرند و برای آینده نگه میدارند) در این صورت برای اینکه بازار به این جمعبندی برسد که با همه عدم اطمینانهای موجود، این سرمایهگذاری مفید است نیاز به زمان است.
یک شکل ساده ماجرا فکر کردن به یک مدل مقدماتی یادگیری بیزی است. فرد الف باور دارد که ممکن است اوضاع ارزی ایران خراب شود. این باور البته یک باور قطعی نیست و در قالب یک متغیر تصادفی مطرح است که طبعن واریانسی هم برای آن متصور است. با در نظرگرفتن عدم اطمینانهای موجود، منافع انتظاری (Expected Pay-off) ناشی از خرید ارز در حدی نیست که فرد واکنش نشان دهد. در طول زمان سیگنالهای جدیدی میرسد، مثلن قیمت کمی بالاتر میرود یا اخبار جدیدتری میرسد یا اخبار ناقض اخبار قبلی نمیرسد یا سیاستگذار علامتهای لازم برای تعهد به قیمت قبلی را نمیفرستد و الخ. فرد اینها را کنار هم میگذارد و باورش را بهروز میکند (که یک معنیاش ممکن است کاهش واریانس باورش باشد) تا بلاخره به آستانه لازم برای تصمیم خرید احتیاطی میرسد.
لب کلام اینکه وقتی انتظارات مربوط به آینده نویز دارد و با عدم اطمینان زیاد همراه است، واکنش تدریجی – و نه ناگهانی – بازار به اخبار اتفاقن میتواند عین یک رفتار عقلانی باشد. البته متناسب با پارامترهای مساله رفتار عقلانی میتواند ناگهانی یا تدریجی باشد ولی در هر صورت نمیتوان از تدریجی بودن نتیجه گرفت که بازار عقلانی نیست. هر کس هم گفت که همه میدانستیم که قیمت بالا خواهد رفت و خرید روی قیمت ۱۳۵۰ عقلانی بود او را به بحث احتمالی بودن ماجرا و سود/زیان همزمان در بند بعدی همین نوشته ارجاع دهید.
۲) واریانس اتفاقات آینده روی قیمت فعلی ارز خیلی تاثیر دارد! مدل ساده من این است: افراد میدانند که “کف” قیمت از یک حد مشخصی (مثلن ۱۲۰۰ تومان یا رقمی که به زودی برای نرخ ارز مبنای بودجه اعلام خواهد شد) پایینتر نخواهد آمد. از آن طرف، متناسب با وضعیت آینده قیمت ممکن است تا حد نامشخصی بالا برود. افراد زیادی ممکن است تقاضاهای کوچکی برای ارز داشته باشند. مثلن ممکن است برای یک سفر خارجی در عید برنامهریزی کنند، یا باید موادی را برای شرکتشان وارد کنند یا برای فرزندشان ارز بفرستند یا اینکه حتی به طور ساده بخواهند خودشان را در مقابل شوک تورمی محافظت کنند.
این افراد (عقلانی) میدانند که خرید ارز در هر لحظه یک تصمیم ریسکی است. مثلن قیمت از دیروز تا الان بیش از ۱۰۰ تومان افت کرده و از حدود ۱۵۳۰ به ۱۴۲۰ رسیده است. پس این تصمیم خرید میتواند با زیان هم همراه باشد و لذا کسی که روی قیمت ۱۳۵۰ میدانست که قیمت بالا خواهد رفت این زیان را هم در محاسباتش دارد. نکته اینجا است که زیان ماجرا محدود است (حداکثر ۲۰۰-۳۰۰ تومان) ولی منافع احتمالی میتواند خیلی بالا باشد (مثلن در حد ۱۰۰۰ تومان یا بیشتر). حالا هر قدر احتمال اتفاقات غیرمعمول بالاتر برود (شبیه اینکه واریانس توزیع را زیاد کنیم یا وزن اتفاقات سمت راست توزیع را افزایش بدهیم)، منافع انتظاری ناشی از خرید ارز بالا میرود.
جمعبندی اینکه: همین تقاضاهای کوچک، که در آن افراد بازدههای نامتقارنی بین سود و زیاد ناشی از خرید ارز میبینند، میتواند در کل تقاضای بزرگی برای خرید احتیاطی (و نه لزومن مصرف فعلی ارز) ایجاد کند که قیمت را ناگهان بالا بکشد. با توجه به اینکه در هر قیمتی زیان احتمالی کمابیش ثابت است، هر خبری که منافع احتمالی را زیادتر کند باعث افزایش این تقاضا میشود.
۳) در پست قبلی در مورد شکاف قیمت فروش و خرید (Bid-Ask Spread) گفته بودم. به طور معمول این شکاف حدود ۱۰ تومان بود ولی در دو روز گذشته گاهی به ۳۵ تومان هم رسید. در پستهای بعدی در این مورد بیشتر مینویسم …
۴) و البته تئوری هزینه ریخته به ما میگوید که مهم نیست که ارز را چند و کی خریدهاید. برای هر تصمیمی (مثلن رفتن به سفر) قیمت الان ارز اهمیت خواهد داشت چون ارز را میشود به ریال تبدیل کرد. خیلی شبیه به ماجرایی که اینجا گفته شد
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید