روزنامه دنیای اقتصاد هفته قبل پروندهای در مورد مسوولیت اجتماعی شرکتها داشت که در آن مصاحبهای با دکتر مشایخی و مقاله جالبی از دوستمان شوان صدرقاضی منتشر شده بود. اینجا میتوانید مطالب را بخوانید (صفحه اول٬ صفحه دوم). روزنامه سنت جالبی شروع کرده و ان اینکه پس از انتشار مقالات از افراد دیگری میخواهد تا در مورد آن پرونده نظر بدهند. این قدم بزرگی در مطبوعات ایران است و امیدوارم ادامه پیدا کند و نقادانهتر شود. اگر این جریان نقد قوی شود خودش مکانیسم درونی برای ارتقاء کیفیت مطالب و مصاحبهها ایجاد میکند.
از من خواسته بودند در مورد مطالب مسوولیت اجتماعی یادداشتی بنویسم که میتوانید اینجا بخوانید.
***********
آیا شرکتها باید وارد فعالیتهای اجتماعی شوند؟ چرا و با چه رویکردی؟ این سوالی است که پرونده شماره قبل روزنامه حول آن شکل گرفته است. طرفداران بازار آزاد (از جمله مشخصا میلتون فریدمن) استدلال میکنند که مدیران شرکتها تخصصشان اداره کسب و کار است و لزوما مهارتی در امور خیریه ندارند و سهامداران خودشان بهتر میدانند که با سود دریافتی از شرکت چه کار خیریهای انجام بدهند. لذا مدیران باید روی تنها وظیفه مدیر یعنی تولید سود متمرکز شوند و اجازه دهند نهادهای دیگری در جامعه مسوولیتهای اجتماعی را انجام به جای بیاورند. ضمنا میگویند که باز کردن دست مدیران برای پرداختن مسوولیت اجتماعی باعث چندگانه شدن اهداف شرکت٬ شکلگیری اهداف نرم و تضعیف کیفیت نظام حاکمیت شرکتی میشود.
پرونده در پاسخ به این استدلال جریان اصلی و کلاسیک برخی حاشیهها یا رویکردهای متفاوت را مطرح میکند. مثلا دکتر مشایخی در مصاحبهشان به درستی به این نکته اشاره میکنند که گاه ذینفعان شرکت – سهامداران٬ کارکنان٬ مشتریان٬ تامینکنندگان – از اینکه شرکت مسوولیت اجتماعی خود را به جای نیاورد ناراضی شده و این موضوع سودآوری شرکت را تحتالشعاع قرار میدهد. در اقتصاد مالی ادبیات جالبی حول سهام گناهآلود (Sin Stocks) (مثل سهام شرکتهای تنباکو و سیگار٬ اسلحه٬ الکل٬ …) شکل گرفته و در برخی مقالات نشان میدهد که بازده سهام این شرکتها در بورس «بالاتر» از سهام دیگر است. یک تفسیر این نتیجه این است که سرمایهگذاران کمتری تمایل به خرید این سهام دارند و سهامداران اصلی باید بازده بالاتری پیشنهاد کنند تا آنها را ترغیب به خرید سهام شرکت کنند. در نتیجه هزینه تامین سرمایه شرکت از طریق بازار بورس بالاتر از بقیه شرکتها است و جامعه صاحبان این شرکتها را به این شکل تنبیه میکند. اینجا البته نقد کلاسیک (و به نظر من درست) پیش میآید که آیا این رفتار را باید مسوولیت اجتماعی نامید یا آنرا در قالب شکل پیچیدهتری از فنون بازاریابی دید که آقای علیرضا امیدوار به این نقدها در مقالهاش اشاره میکند.
با توجه به اینکه مسوولیت اجتماعی را میتوان به نوعی کالای لوکس دانست تقاضا برای آن در کشورهای با درآمد بالاتر بیشتر خواهد بود. لذا برای کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعهیافته باید نیاز به چارچوب پایداری داریم که برداشت من این است که رویکردی که دوست خوبم دکتر شوان قاضی در مقالهاش مطرح میکند در این چارچوب است. در اقتصاد رشد بحثی داریم با عنوان تحولات فناوری جهتدار (Directed Technological Change) که سوالش این است که تحولات فناوری در دو قرن گذشته آیا منجر به افزایش بهرهوری سرمایه شده یا نیروی کار (یا هر دو). با الهام از این مفهوم میتوانیم بپرسیم که آیا پیشرفت فناوری در صنایع یک کشور معطوف به بهبود عملکرد کالاهای مورد مصرف طبقات بالا و متوسط بوده یا طبقات پایین؟ مثلا گسترش موبایلهای هوشمند بیشتر معطوف به سبد مصرف طبقات بالاتر بوده در حالیکه کاهش هزینه دسترسی به آب سالم طبقات پایینتر را بهرهمند میکند. شوان با معرفی رویکردهای مربوط به کف هرم و کسب و کارهای معطوف به فقرا بحث میکند که اصطکاکهای مختلف باعث میشود تا سرمایهگذاران و کارآفرینان از توجه به نیازهای مصرفی طبقات پایینتر بازبمانند و لذا هدایت کسب و کارها به این سمت نه تنها میتواند بازار نسبتا بزرگی برای آنها درست کند بلکه اثرات کلان و پایدار داشته باشد.
در آخر شاید بد نباشد که به جای خالی یک مدل جدیدتر در پرونده این شماره اشاره کنیم. روند دیگری که مشخصا در آمریکا مشاهده کردیم ورود مدیران بازنشسته و موفق کسب و کار به حوزه مسولیت اجتماعی خارج از چارچوب شرکتهایشان٬ فراتر از مدلهای خیریههای سنتی و به شکل تخصصی است. بنیاد گیتس نمونهای این شکل از مشارکت است. بیل گیتس تخصصی که در زمینه اداره شرکتهای فناوریمحور داشته را در اداره بنیادشان به کار گرفته و مثلا روی این متمرکز شده تا با توسعه فناوریهای جدید بیماریهایی مثل مالاریا و ایدز را به صورت موثری کاهش بدهد. جالب است که وارن بافت سرمایهگذار معروف هم پول هنگفتی را اختیار این بنیاد قرار داده است و بقیه ثروتمندان را هم تشویق به این کار میکند. این هم میتواند موضوعی برای پروندههای آینده روزنامه باشد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید