• جامعه ایرانی در غربت

    آدم که اولش می‌خواد از ایران بیاد بیرون معمولا خیلی به این‌که آیا شهری که می‌خواد ساکنش بشه شهر متناسبی هست یا نه فکر نمی‌کنه. ولی بعد که لایه اول امتیازات و جذابیت‌های محل سکونت جدید کنار زده می‌شه حس می‌کنه که در درازمدت این ماجرای تناسب جدی است. تجربه من می‌گه حداقل سه تا فاکتور عمومی هست که روی کیفیت زندگی آدم و بهره‌وری کارش توی دوره اقامتش توی شهرهای خارجی اثر جدی می‌گذاره. اول آب و هوا، دوم جمع ایرانیان مقیم اون‌جا و سوم میزان انرژی که باید برای یادگیری زبانشون صرف کنی و فایده بخشی یادگیری این زبان در آینده. برای آدم‌های مذهبی به نظرم وجود جامعه مسلمان در شهر یا حداقل اون کشور خیلی مهمه و برای کسانی که علایق روشنفکری دارند تنوع اتفاقات فرهنگی – هنری. احتمالا می‌شه روی این موارد بعدا بیشتر صحبت کرد. خلاصه بگم که من الان با این تجربه وقتی دارم در مورد شهرهای بعدی که بالقوه می‌تونم برای مرحله دوم تحصیلاتم به اون‌جا برم فکر می‌کنم قشنگ این فاکتورها را هم در نظر می‌گیرم چون با تمام وجود حسشان کرده‌ام.

    گفتم جامعه هم‌وطن‌ها فاکتور مهمی است. جاهای دیگر را نمی‌دونم ولی تجربه من از نوع روابطی که عده زیادی از دوستان ایرانی و غیرایرانی‌ام دارند بهم می‌گه که وقتی سطح تماست با جامعه میزبان خیلی بالا نیست – مثلا ساکن خوابگاه مجردی نیستی- و مثلا جایی کار می‌کنی که کارت تحقیق تو گوشه یک آزمایشگاه یا یه اتاق است و سر و کله زدن با بقیه را نداره احتمال دوستی *صمیمی* با خارجی‌ها خصوصا جامعه نسبتا محافظه‌کار و بسته‌ای مثل اتریشی‌ها خیلی پایینه. در مورد خود ما این طور بوده که گرچه ممکنه هفته‌ای یا دو هفته‌ای یک‌بار شامی یا بعد شامی با دوستان خارجی باشیم یا سفری باهاشون بریم ولی این‌ها هیچ وقت جای یک دوست صمیمی که بشه باهاش تا صبح نشست و گپ زد یا درددل کرد یا گذشته‌ها را مرور کرد یا بحث جدی راه‌انداخت را نمی‌گیره. در نتیجه باید بگم که هم‌وطن‌ها رکن اصلی دوستی‌ها و ارتباطات اجتماعی آدم را شکل می‌دهند.

    الان یکی از مشکلات بزرگ من با شهر وین که باعث شده نخوام برای اقامت درازمدت توی این شهر خیلی جدی فکر کنم عدم تناسب علایق و روحیاتم با اکثریت مطلق جامعه ایرانی مقیم این‌جا است. جامعه ایرانی این‌جا از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شه که خب همگی قابل احترامند و در هر لایه‌ای انسان‌های دوست‌داشتنی زیادند. با این همه بر خلاف کانادا و آمریکا و انگلیس اون لایه‌ای که من بهشون می‌گم *مهاجر موقت* این‌جا خیلی خیلی باریکه. قبلا منظورم را از این واژه توضیح داده‌ام. مهاجرین موقت با تعریف من کسانی هستند که یک دوره‌ای ولو طولانی ساکن خارج هستند ولی نوع دغدغه‌ها و مسایلشون به صورت زنده‌ای متوجه کشورشونه و دست آخر هم قصد برگشتن دارند. شاهد مثال من کارهایی است که بچه‌های مقیم آمریکای شمالی در قالب این نشریه‌های الکترونیکی ارزشمند یا جلسات گفتگو یا گروه‌های کمک به ایران یا شبکه توسعه دانش و الخ شروع کرده‌اند.

    خب ما البته توی اون نوار خیلی باریک دوستای خوب خودمون را داریم – در واقع مهاجرین موقت یک جوری هوای هم را دارند- ولی نکته این‌جا است که حتی توی اون لایه هم من هیچ ایرانی جوانی – می‌گویم جوان چون دوستان ارزشمندی توی اوپک و یونیدو و بقیه سازمان‌های بین‌اللملی دارم که خب هم سن و سال ما نیستند- نمی‌شناسم که هم رشته من باشه یا افق‌ها و علایق کاری و فکری مشترک با هم داشته باشیم. در نتیجه مثلا غیر از مانی.ب که ماهی یک‌بار هم را می‌بینم کس دیگری نیست که باهاش راجع به کارهای جدید آقای ملکیان حرف بزنیم یا اصلا و ابدا کسی نیست که باهم در حوزه‌هایی مثل اقتصاد یا توسعه یا فلسفه تحلیلی صحبت آکادمیک کنیم. به قول خارجی‌ها این را از من باور کنید که وقتی در این شرایط قرار می‌گیرید تاثیر شدیدا مثبت وجود چنین دوستانی را حس می‌کنید. دوستانی که مرتب با هم راجع به مقاله‌های جدید یا آدم‌های مهم در یک حوزه گپ بزنید یا بحث‌های جدی در مورد مسایل ایران داشته باشید یا تجارب کاری را رد و بدل کنید یا هم‌دیگر را نقد روشمند بکنید و الخ. من قشنگ خلاء این اثر را در سفر‌های ایران می‌بینم هر بار که به ایران می‌روم و با دوستان به گفتگو می‌نشینم کلی ایده و نقد توی ذهنم جا می‌گیره که توی شرایط این‌جا اصلا ازش خبری نیست.

    پ.ت ۱: یک خبرمحفلی برای هم‌دانشکده‌ای‌ها. دو نفر به دوستان خوب ما توی اون لایه باریک اضافه شدند. دیشب حسام و آزاده اومدند خونه ما.
    پ.ت ۲: تذکر قاصدک عزیز در مورد نادقیق بودن یکی از پاراگراف‌ها درست بود و من حذفش کردم.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها