• دل نهادم به صبوری

    دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم
    اگر بخواهم به خبرهایی که از کشورم می‌رسد و سخنان گهربار دولت‌مردان جدیدش اعتنا کنم و ذهن و دلم را به آن‌ها بسپارم باید آن‌چنان زانوی غم بغل کنم و آن قدر فشار تحمل کنم که دیگر رمقی برای هیچ کاری نداشته باشم. چه کنم که دلم آن‌جا است و نمی‌توانم بی‌اعتنا باشم. با این وضع هر لحظه باید تصور کنم این همان جایی است که دوست دارم برگردم و این‌ها آدمی‌هایی هستند که باید با آن‌ها سر و کله بزنم. ولی انگار این طوری نمی‌شود. باید یاد بگیرم که فرسوده نشوم. یاد بگیرم که سرم را بالاتر بگیرم و نگاهم را از روی این سال‌های خاکستری بگذرانم. به خودم می‌گویم مگر تجربه سال‌های دور را فراموش کرده‌ای؟ این نیز بگذرد. به امید چهار سال دیگر. به امید بهاری دیگر خودم را تسلی می‌دهم …

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها