این مطلب به عنوان سرمقاله روزنامه تعادل منتشر شده است.
****
بخش انرژی سهم ویژهای در وعدههای انتخاباتی ترامپ داشت. در این مقاله تلاش میکنیم بر اساس اطلاعات موجود ( تا اکنون) تحلیلی از ابعاد مختلف این برنامه، اثرات آن برای کشورمان و میزان امکانپذیری آنها ارائه کنیم. طبعا با عدماطمینانی که حول رفتارهای شخص ترامپ و چینش کابینه جدید آمریکا هست باید بیشتر منتظر ماند و جزییات بیشتر را دید. علاوه بر آن باید توجه کرد که بسیاری از سیاستهای انرژی آمریکا در سطح ایالتی تنظیم میشوند و تعاملهای درونی حزب جمهوریخواه و رابطه دولت فدرال و ایالتها در این بحث اثر کلیدی خواهد داشت.
در قلب برنامه انرژی ترامپ وعده مقرراتزدایی از صنعت انرژی، رها کردن قیدها و گسترش سبد «همه منابع انرژی» داده شده است. از نظر کسانی که با دینامیکهای این صنعت آشنا هستند این وعدهها به معنی کاستن از محدودیتها روی سوختهای منتشرکننده کربن (خصوصا ذغالسنگ) و کاهش محدودیتها به خاطر نگرانیهای محیطزیست محلی (در حوزه اکتشاف و تولید نفت و گاز شیل)، اجازه اکتشاف و تولید بیشتر در منابع زیر زمینهای فدرال و حذف موانع تکمیل خط لوله کیاستون در سمت آمریکا است.
الف) نفت و گاز: تردیدی نیست که لابی انرژی فسیلی از انتخاب ترامپ سخت خوشحال است. هرولد هم یکی از بزرگترین سرمایهگذاران صنعت شیل جزو مشاوران نزدیک او است و نیز گزینههایی که به عنوان رییس وزارت انرژی مطرح میشوند از افراد نزدیک به سوختهای فسیلی هستند. در دولت جدید ایالات متحده احتمالا موانع اکتشاف و حفاری و نیز ساخت خط لولههای انتقال نفت و گاز و محصولات پالایشی به نسبت قبل خیلی کمتر خواهد شد. از هم اکنون زمزمههایی شروع شده که بخش گاز و نفت شیل آمریکا خود را برای ورود به مرحله فعالتری آماده میکند.
ترامپ ضمنا قول داده که مانعی که دولت اوباما بر سر خط لوله کیاستون (از کانادا به آمریکا) گذاشته بود را بردارد. این خط لوله حامل نفت حاصل از منابع غیرمتعارف ایالت آلبرتای کانادا – حاصل از قیرهای نفتی و نه شیل و برای محیطزیست بسیار آلودهکننده – برای مصرف در پالایشگاههای جنوب و جنوب شرقی آمریکا است. تکمیل پروژه میتواند چند میلیون بشکه نفت جدید وارد بازار کند. اینکه آیا در عمل این خط لوله تکمیل خواهد شد و آیا طرف کانادایی و آمریکایی به توافق خواهند رسید محل تردید است.
فراموش نکنیم هم ذخایر فیزیکی نفت غیرمتعارف آمریکا محدود است و هم نفت شیل آمریکا در قیمتهای پایین نفت رقابتی نیست. در نتیجه حتی با وعدههای مثبت حاکمیت جدید آمریکا هم ممکن است تغییر «قابل ملاحظه» در عرضه و صادرات نفت این کشور رخ ندهد. البته منابع گاز آمریکای شمالی فراوان است. اگر آمریکا به تولید نفت غیرمتعارف خود بیفزاید فشار روی قیمت جهانی نفت بیشتر میشود و قیمتها احتمالا همان حول و حوش ۵۰ دلار تثبیت میشود. این در حالی است که منابع غیرمتعارف (و نفت تزریق شده به خط لوله کیاستون) برای اقتصادی بودن نیاز به قیمتهای حدود ۴۰-۶۰ دلار دارند. البته به مدد پیشرفت فناوری سطح قیمت سربهسر منابع غیرمتعارف پایینتر رفته است ولی باز هم در قیمتهای پایین مارجین زیادی ندارد.
بخش خصوصی سرمایهگذار از این دینامیک قیمت آگاه است و ممکن است با انتظار عقلانی از قیمت آینده اصولا وارد سرمایهگذاری سنگین در بخش غیرمتعارف نشود. مگر اینکه فشارهای سیاسی به اوپک یا تولیدکنندگان خاورمیانه وارد شود که از تولید خود بکاهند و با بالا رفتن قیمت اجازه دهند تولیدکنندگان غیرمتعارف آمریکای شمالی بخشی از سهم بازار آنان را بگیرند. کشورهای نفتخیز باید آماده جدال جدیدی با آمریکا در بازار نفت باشند.
۲) ذغال سنگ: تولیدکنندگان ذغالسنگ و برق ذغالسنگی هم از انتخاب او خوشحال هستند، چرا که برنامه فعلی بازنشسته کردن و محدود کردن برق ذغالسنگی احتمالا متوقف شده یا کند خواهد بود. آمریکا منابع سرشار ذغالسنگ دارد و ترامپ احتمالا تلاش خواهد کرد تا از این منابع برای ایجاد شغل در بخش معدن و برق استفاده کند. فراموش نکنیم که ذغالسنگ جزو آلودهکنندهترین منابع تولید برق است.
این وعدهها البته در واقعیت با یک چالش مهم رو به رو است: در حال حاضر قیمت حقیقی گاز در نازلترین سطح تاریخی خود است و با رشد بیشتر تولید گاز شیل در آمریکا قیمت آن ممکن است حتی بیش از این هم افت کند. در عمل گاز ارزان یکی از بزرگترین دشمن نیروگاههای ذغالسنگی است. کاهش قیمت گاز ممکن است خود به خود و از طریق نیروهای رقابتی نیروگاههای ذغالسنگی را از بازار حذف کند.
البته در سناریوی کمتر محتملی، اگر صادرات گاز آمریکا رونق شدیدی بگیرد – که البته باید با احتیاط آن را بیان کرد، چون قیمت گاز در نقاط دیگر دنیا هم افت کرده است و صادرات گاز مایع پرهزینه است – ممکن است فشار تقاضای جدید ناشی از صادرات به افزایش عرضه چربیده و قیمت گاز در داخل آمریکا بالاتر برود. در این صورت نیروگاههای ذغالی ممکن است مزیت به دست بیاورند، آمریکا در داخل ذغالسنگ مصرف کند و گاز خود را صادر کند.
۳) گرمایش زمین و انرژیهای پاک: لحن ترامپ به وضوح به سمت مخالفت با حمایت از انرژیهای نو و نگرانی برای تغییرات آب و هوایی است. حدس زده میشود که یکی از «منکران تغییرات آب و هوایی» ممکن است به ریاست سازمان محیطزیست آمریکا (EPA) برسد. حتی گفته میشود که سازمان محیطزیست ممکن است به زیرمجموعهای از وزارت انرژی تبدیل شود. ترامپ همچنان قول داده که کمک مالی به نهادهای مسوول محیطزیست و گرمایش زمین در سازمان ملل را قطع خواهد کرد. به این ترتیب گفتمان گرمایش زمین ، پیمان پاریس و شرکتهای سرمایهگذار انرژیهای پاک احتمالا جزو بازندگان بزرگ خواهند بود. این رفتار در زمان دولت بوش (با خروج از پیمان کیوتو) هم کمابیش اتفاق افتاده بود. تردید در مورد رفتار آمریکا به وضوح خود را در اجلاس مراکش نشان داد.
با این رفتار آمریکا انتظار جهانی برای اعمال مالیات کربن سنگین روی سوختهای فسیلی (برای بیرون راندن آنها از بازار) افت خواهد کرد و این برای کشورهای تولیدکننده سوختهای فسیلی (خصوصا نفت و گاز) خبر خوبی است. ولی همان طور که گفتیم از طرف دیگر افزایش تولید نفت و گاز آمریکا ممکن است ضربه دیگری به بازار انرژی فسیلی وارد کرده و قیمتهای پایین نفت را برای دوره طولانیتری محقق کند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید