«برنج» یکی از کالاهایی است که مصرفکنندگان ایرانی سالها است مجبورند به خاطر سیاستهایی مثل حمایت از تولید داخلی آنرا به چند برابر قیمت جهانی بخرند. گفته میشود بخش برنجکاری کشور یکی از اولین بخشهایی است که در موج آزادسازی تعرفهها نابود خواهد شد چرا که تولید برنج در ایران به شیوه فعلی اقتصادی نیست. من با ساختار فنی کشت برنج و عوامل موثر بر قیمت آن آشنا نیستم ولی تجربه امروزم مویدی بود بر آنچه در مورد رقابتپذیر نبودن صنعت تولید برنج در ایران خوانده بودم. امروز هر بسته مقوایی یک کیلویی برنج دانه دراز را -که به عنوان یک برنجپز حرفهای میدانم که برنج خوش پختی است ولی عطر برنج ایرانی را ندارد- خریدم هر بسته حدودا ۷۵۰ تومان. آن هم در کشوری که قیمت کارگر فروشگاه حداقل هفت برابر و هزینه انرژی بیش از ده برابر ایران است و مصرف کننده بین ده تا بیست درصد هم مالیات ارزش افزوده روی جنس خریداری شده میپردازد. اینجا با هفتاد سنت (قیمت یک بسته برنج) میشود چیزی در حد یک بطری کوچک آب یا یک عدد فلفل دلمهای یا خیار سالادی یا نیم کیلو گوجه فرنگی یا یک عدد نان کوچک و یا نیم لیتر بنزین خرید. این ها را گفتم تا قیمتهای نسبی دستتان باشد. فکر کنم برنجی با کیفیت مشابه را اگر الان توی ایران با گونی و بدون پرداخت مالیات و از عرضه کننده عمده بخریم باید به مراتب بیشتر از هفتصد و پنجاه تومان پول بدهیم. به همین قیاس اگر مرزها باز باشد و تعرفه واردات نباشد و بشود همین برنج خوب را آورد ایران و با گونی فروخت (یعنی بدون بستهبندی مقوایی کیلویی) قیمت مصرفکننده آن نباید بیشتر از سیصد چهارصد تومان باشد. حال ببینید که مصرفکننده بیچاره ایرانی چقدر دارد برنج را گران میخرد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید