دی روز بی سر و صدا بیست و هشت ساله شدم. در ایامی خاکستری که بی تدبیری و خوش خیالی غوغا می کند. هیچ وقت افق آینده در روز تولدم این قدر گنگ و ترس ناک نبوده. نمی دانم سال بعد خواهم توانست یا خواهم خواست که این جا چیزی بنویسم یا نه؟
بازگشتدی روز بی سر و صدا بیست و هشت ساله شدم. در ایامی خاکستری که بی تدبیری و خوش خیالی غوغا می کند. هیچ وقت افق آینده در روز تولدم این قدر گنگ و ترس ناک نبوده. نمی دانم سال بعد خواهم توانست یا خواهم خواست که این جا چیزی بنویسم یا نه؟
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید