حوزه انتخاب عمومی (Public Choice) که در واقع یک جور اقتصاد سیاسی مدرن است یک درس ساده دارد: سیاست مداران هم افراد بیشینه کننده مطلوبیت هستند بنابراین در پس هر رفتار سیاسی دنبال منافعی باشید که بیشینه می شود. این موضوع شاید تا حدی بدیهی به نظر برسد ولی وقتی در یک چارچوب تحلیلی قرار بگیرد ایده های جالبی برای شناخت برخی دلایل رفتارهای سیاسی می دهد. مثلا با همین ایده می شود فهمید که چرا سازمان بهزیستی یا نهادهای مسوول در شهرداری که مسوولیت نگهداری – و نه عدم تولید- زنان خیابانی و کودکان بی سرپرست یا معتادان را بر عهده دارند و کسانی مثل متخصصین آسیب های اجتماعی که از این راه حق مشاوره می گیرند سعی می کنند آمار این نوع ناهنجاری ها را بالاتر از واقع اعلام کنند. آمارهایی که قاعدتا یک سازمان دولتی باید در اعلام آن ها محتاط عمل کند ولی معمولا این جور نهادها آن را به طرز عجیبی بزرگ نمایی می کنند. یک دلیلش می تواند این باشد: هر قدر تصویر بزرگ تری از این مساله بسازند بودجه بیش تری برای سازمان یا پروژه هایشان دریافت می کنند و در نتیجه چیز بیش تری هم گیر خودشان می آید. پس انگیزه دارند این کار را بکنند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید