به نظرم شباهت روشن فکر یا نویسنده یا مبارز چپ گرا و راست گرا این است که هر دو به خاطر بهبود وضع جهان تلاش می کنند و سرنوشت بقیه برایشان مهم است و از درد کشیدن مردم رنج می برند و گرنه می رفتند دنبال زندگی خودشان و از بهار لذت می بردند.
فرقشان در این است که راست ها بر خلاف چپ ها به نظرشان می رسد که به تر کردن وضع مردم خیلی وقت ها از مسیری می گذرد که ظاهرش در نگاه اول خلاف این را نشان می دهد. مثلا معتقدند برای به تر کردن وضع کارگران باید به سرمایه داران حال داد! یا می گویند قوانین استخدام را ساده کنید تا وضع کار جوانان به تر شود! یا سوبسید ها را قطع کنید تا وضع فقرا به تر شود!
راستش به نظر من روش راست ها کمی پیچیده تر است و صبوری بیش تری در فهمیدن نتایج لازم دارد و به این خاطر است که خیلی مورد علاقه مردم نیست. به همین دلیل هم راست ها موجوداتی کثیف یا هم دست ظالمان به نظر می رسند. درست مثل پدری که وقتی بچه اش را از بازی منع می کند و به مدرسه می فرستد یا جلوی ول خرجی او را می گیرد آدم بدی می شود. گفتم که راست بودن در زمانه ما کمی از خودگذشتگی می خواهد.
دیدگاهتان را بنویسید