• اقتصاد تبعیض

    بحث تبعیض بین زنان و مردان در بازار کار از موضوعات جذاب برای جامعه شناسان و فعالین اجتماعی است. این موضوع گاهی به مبحث جهانی شدن هم پیوند زده می شود که نمونه ای از آن را در این پست احمد سیف عزیز می توانید ببینید.

    من نمی خواهم وارد جزییات بحث بشوم ولی شاید تذکر این نکته مفید باشد که برای اقتصاددان ها مساله تبعیض یکی از موضوعات جالب است. گری بکر تز دکترای خود را در این زمینه نوشت و اولین کتابش با عنوان اقتصاد تبعیض (Economics of Discrimination) را هم بعدها منتشر کرد.

    تا جایی که من می فهمم می توان بین دو نوع کاملا متفاوت تبعیض در یک جامعه تمایز قایل شد هرچند ظاهر آن ها شبیه هم باشد. این تمایز نظری کمک بسیار مهمی برای تحلیل درست مساله در دنیای واقعی است هرچند معمولا رعایت نمی شود:

    ۱) تبعیض بر اساس تصمیم گیری اقتصادی: فرض کنید به عنوان مدیر یک بنگاه بین باید مجموعه ای از متقاضیان انتخاب کنید. در بازار کار همیشه با مساله اطلاعات نامتقارن مواجه هستیم یعنی بنگاه نمی تواند کیفیت نیروی کار را درست تشخیص بدهد و لذا به حدس متوسل می شود. حال اگر این بنگاه در بازار رقابتی یا در شرایط بیشینه کردن سود بین متقاضیان مختلف به خاطر جنسیت یا نژاد یا سن یا هر چیز دیگری تبعیض قایل شود و این تبعیض بر اساس حدسی باشد که از رابطه بهره وری نیروی کار و عامل تبعیض شکل گرفته ما با رفتار اقتصادی در تبعیض مواجهیم. دقت کنید که ممکن است این حدس ها کلیشه ای یا غلط باشد ولی نکته این جا است که *غرضی* در این تبعیض نیست. مثالش این خواهد بود که مثلا اگر کارفرمایی حدس بزند که نیروی زن *هزینه های* بیشتری برای او خواهد داشت (مثل مرخصی زایمان، احتمال ترک محل کار پس از ازدواج یا به دلیل تغییر مکان سکونت همسر، کاهش بهره وری به دلیل عادت ماهیانه و الخ) یا تصور کند که زن ها در این کار خاص مهارت کم تری دارند ما با این جنس از تصمیم تبعیض آمیز مواجه هستیم. در این شرایط تصمیم یک عامل اقتصادی برای *عدم تبعیض* برای او *هزینه* اضافی دارد.

    ۲) تبعیض بر اساس ترجیحات غیراقتصادی: این تبعیض وقتی است که تبعیض گر نه به دلیل تصمیم عقلانی بلکه به خاطر احساسات خود تصمیم به تبعیض می گیرد. مثلا کارفرمایی را تصور کنید که از زنان یا مردان یا سفیدپوستان یا سیاه پوستان یا اروپای شرقی ها یا اروپای غربی ها بدش می آید. این کارفرما در صورت مواجهه بین مثلا یک سیاه پوست با قابلیت تر و یک سفیدپوست ضعیف تر، شخص سفید را انتخاب می کند. او باید *هزینه* این تصمیمش را پرداخت کند که در این مثال به دست آوردن بهره وری پایین تر نیروی کار و کاهش قدرت رقابتی در مقابل رقبایی است که چنین تبعیض هایی را اعمال نمی کنند. در این جا با موضوع *تمایل به پرداخت* برای اعمال تبعیض مواجهیم.

    یک سوال مهم می تواند این باشد که بر اساس مشاهدات تجربی چگونه می توان تشخیص داد که یک تبعیض در جامعه از کدام جنس است؟ سوال راحتی نیست ولی یک روش آن این است که ببینیم آیا امکان عدم اعمال تعبیض وجود دارد یا نه. مثلا اگر ببینیم که بانک هایی که مدیر زن یا سیاه پوست دارند بازهم به این گروه ها سخت تر از گروه های دیگر وام می دهند می شود تا حدی نتیجه گرفت که تبعیض از نوع اول بوده است.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها