• تا جایی که قدرت مجرد‌سازی ذهن

    تا جایی که قدرت مجرد‌سازی ذهن من اجازه می‌دهد می‌توانم بگویم کامنت‌های دوستان برای مطلب دعا را می‌توان حول دو محور اصلی طبقه‌بندی کرد:
    ۱) روابط جهان قطعی نیست و یا علم ما به آن‌ها محدود است. از کجا معلوم که دعای درویش خود جزیی از زنجیره علت و معلولی نباشد. مثلا آن‌گونه‌ای که نیوشا گفته اثری شبیه کار انرژی‌درمانی کاران داشته باشد.
    ۱-۱) نکته من: فکر می‌کنم بین قطعی بودن روابط علت و معلولی و قدرت کشف آن باید تفاوت گذاشت. علم انسانی امری غیرقطعی و نسبی است که دلیل اصلی آن محدودیت‌های ما به عنوان شناسنده است. این ربطی به این که به قول امین قوانینی در جهان حاکم باشد ندارد. این قوانین می‌تواند حاکم باشد و ما هرگز قادر به کشف کامل آن‌ها نباشیم. ولی به هر حال «قانون» هستند یعنی قرار نیست هر روز«به گونه‌ای» باشد. من تخصصی در فیزیک ندارم اگر اشتباه می‌کنم لطفا یکی از متخصصین تصحیح کند. تا جایی که از دوستان فیزیک‌دانم یاد گرفته‌ام اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیش از این‌که پدیده‌ای معطوف به هستی‌شناسی مساله باشد به معرفت‌شناسی بر می‌گردد. یعنی صحبت از این‌ می‌کند که سرعت و اندازه حرکت را نمی‌توان هم‌زمان با دقتی بیش از یک عدد خاص «اندازه» گرفت. این‌گونه که من می فهمم این مساله به شناخت ما مربوط می‌شود نه به طبیعت پدیده و لذا رافع مساله اصلی نیست.
    ۱-۲) سوال من: اگر دعای درویشان هم می‌تواند یکی از علت‌های پدیده‌ها باشد (به موازات سایر عوامل) که همان‌طور که هژیر و حامد.ع و آنته و رویا و بقیه گفته‌اند در برخی موارد اثر کند، آن‌وقت ما باید هر از چند گاهی با آن‌ها مواجه شویم. هر کدام از ما در طول عمرمان هزاران مشاهده دقیق داریم و روزانه میلیون‌ها دعا در جهان مستجاب می‌شود که نهایتا باید راه خود را از بین مکانیسم‌های مادی پیدا کند. پس احتمالا هر یک ما باید در طول مشاهدات عمرمان شاهد چند تا اتفاق عجیب باشیم که در واقع تحقق همان حالت‌های استثنایی علت و معلول است. مثلا یک‌بار ببینیم آب خالص در سطح دریا در ۱۰۱ درجه می‌جوشد یا ترکیب سدیم و کلر به جای نمک شکر تولید می‌کند. آیا هرگز چنین چیزی دیده‌ایم؟
    ۲) دعا وسیله تصمیم خداوند نیست بلکه عامل تحقق اراده او است. یعنی خداوند از قبل مقرر کرده‌ بود که هواپیما سقوط نکند و دعای درویش صرفا وسیله‌ای بوده است.
    ۲-۱) سوال قدیمی من: اگر این طور است واقعا چه نیازی است به دعای ما؟ واقعا اگر دعا صرفا وسیله‌ای بیش نیست که فقط واسطه تحقق اراده‌ای قبلی است پس این همه توصیه‌ها به دعا و نیایش برای بهبود امور در طیف وسیعی از ادیان ابراهیمی و شرقی برای چیست؟ سال‌ها پیش از خودم می‌پرسیدم که مگر نمی‌گوییم خدا مهربان و خیرخواه است پس این دعا که «تقدیر من را آن‌گونه که خود صلاح می‌دانی برقرار کن» چه معنایی دارد؟ مگر خداوند قرار است تقدیر من را آن‌گونه که صلاح نمی‌داند مقرر کند؟
    ۲-۲- جواب جواب من: دعا می‌تواند روی اراده خدا اثر ‌کند برای این‌که با دعا کردن خود فاعل دعا در وضعیت جدیدی قرار می‌گیرد (به قول دین‌داران به خدا نزدیک‌تر می‌شود) و لذا احتمال این‌که مورد لطف بیشتری از سوی مخاطب دعا قرار بگیرد افزایش می‌یابد. پس دعا کردن امری مفید است. با این تعبیر جواب سوال ۲-۱ تا حدی داده می‌شود ولی معمای درویش و هواپیما برای من با همان شدت برقرار می‌ماند چرا که باز هم باید اتفاقی بیفتد تا هواپیما سقوط نکند.
    امیدوارم اگر در بین کامنت‌های قبلی نظر دیگری بود که در این طبقه‌بندی گنجانده نمی‌شود دوستان تذکر دهند.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها