رانت جویی فرآیندی مضر در اقتصاد است. باز این موضوع بدیهی است ولی چرا؟
برای توضیح مساله من همیشه دوست دارم از مفهوم سود رانتی استفاده کنم. یک صنعت به شدت رقابتی مثل ماکارونی یا فرش ماشینی یا تلویزیون که کالاهای استاندارد و تقریبا مشابه تولید می کند را در نظر بگیرید. مدل های تئوری و مطالعات تجربی نشان می دهد که سود در این نوع صنایع تقریبا صفر است که به آن سود نرمال هم می گویند. البته این صفر بودن سود معنایی اقتصادی دارد یعنی پس از کسر هزینه تمام عوامل از جمله هزینه فرصت سرمایه محاسبه می شود. به عبارت دیگر امید ریاضی سود یک شرکت فعال در بازار رقابتی دست آخر نمی تواند چیزی بیش از سود متوسط موجود در بازار سرمایه باشد. دلیل آن هم ساده است. به علت وجود رقابت سنگین در صنعت هر شرکتی که بخواهد اندکی از سود صفر فاصله بگیرد با رقبای دیگری مواجه می شود که قیمت را پایین تر از او تعیین می کنند تا سهم بازار او را به دست آورند. این بازی تا جایی ادامه می یابد که همه به مرز سود صفر برسند و دیگر کسی نمی تواند از آن پایین تر برود چون ورشکست می شود.
در مقابل یک شرکت را در نظر بگیرید که به هر دلیلی در یک بازار انحصاری یا نزدیک به انحصار فعالیت می کند. چنین شرکتی می تواند به راحتی از حاشیه سود صفر فاصله گرفته و قیمت خود را در نقطه ای قرار دهد که سود اضافه خوبی به دست آورد. چنین سودی در اقتصاد سود رانتی نامیده می شود. دقت کنید که سود رانتی لزوما امری غیر اخلاقی یا غیرقانونی یا حتی مضر برای جامعه نیست. مضر بودن مساله به این بستگی دارد که شرکت این سود رانتی را از چه طریقی به دست آورده است. مثلا شرکت ها می توانند با نوآوری در ارائه محصول یا تمایز در نوع خدمات به نوعی از انحصار نزدیک شده و به علت نبود رقیبی که کالای مشابه تولید می کند از سودهای بالاتر برخوردار شوند. در واقع کل هنر علم مدیریت استراتژیک مدرن این است که به شرکت ها بیاموزد چگونه از سود نرمال فاصله گرفته و به سمت سود رانتی نزدیک شوند.
با این همه سود رانتی می تواند از طریق محدود کردن مصنوعی رقابت نیز به دست آید و آن چیزی که معمولا در ادبیات انتخاب عمومی به عنوان رانت جویی مطرح می شود به این معنی است. رانت جویی در این حوزه به معنی کلیه فعالیت هایی است که محیط اقتصادی را جوری دست کاری می کند که با محدود کردن رقابت یا بازتوزیع منابع تضمین کننده سود بیشتر برای یک شرکت باشد بدون این که این سود اضافی از طریق تولید به دست آمده باشد. افزایش تعرفه های واردات کالاهای خارجی یا دریافت مستمر سوبسید یا ممانعت از ورود رقبای جدید داخلی نمونه ای از این اقدامات است. مثلا در اتریش صنف های حرفه ای مثل تعمیرکاران وسایل حرارتی یا وکلا اتحادیه هایی دارند که باید صلاحیت افراد جدید را تایید کند و معمولا این فرآیند تایید صلاحیت باعث می شود تا ورود افراد جدید به صنف مشکل شده و لذا حق الزحمه ها به هزینه مصرف کننده در سطح بالایی نگاه داشته شود.
رانت جویان برای فراهم کردن فضای رانتی باید روی لابی یا خریدن سیاست مداران هزینه و تلاش صرف کنند. چنین تلاش هایی اگر به نتیجه برسد شرکت های رانت جو را قادر می سازد تا بدون این که لازم باشد بهره وری خود را ارتقاء دهند از سودهای خوبی برخوردار شوند و البته بخشی از این سود نیز به سیاست مداران و لابی گرها می رسد. رانت جویی یک فرآیند بازتوزیع درآمد است که به هزینه مصرف کنندگان و اکثریت شهروندان صورت می گیرد. شرکت رانت جو که موفق به دریافت سوبسید یا افزایش تعرفه ها شده است از طریق تولید غیربهره ور و یا کاهش سطح عرضه در کل جامعه هزینه مصرف کننده را بالا می برد و از این طریق سود خود را تامین می کند. چنین وضعیتی انگیزه ارتقاء بهره وری را در جامعه کاهش می دهد که خود از عوامل مهم رشد است.
ضمن این که در فرآیند چانه زنی برای رانت بخشی از انرژی جامعه صرف فعالیت هایی می شود که نهایتا منجر به رشد بهره وری نمی شود و فقط نقش بازتوزیع درآمد عموما از اقشار فقیرتر به سیاست مداران و رانت جویان را دارد. اگر چانه زنی برای رانت را به مثابه بازی بین گروه های ذینفع مختلف بنگریم آن وقت سطح و اهمیت این انرژی تلف شده روشن تر می شود. در واقع هر رانت جویی باید مقدار نسبتا بالایی از منابع را صرف کند تا تلاش های رانت جویانه گروه ذینفع مقابل خود را خنثی کرده و سیاست مداران را به سمت خود متمایل کند و این بازی مرتبا سطح این تلاش ها را افزایش می دهد البته حداکثر تا جایی که هزینه رانت جویی بر منافع نهایی ناشی از آن غلبه کند. حتی اگر یک طرف بازی علاقه مند به رانت جویی نباشد وقتی طرف مقابلش این بازی را شروع می کند او هم مجبور است مقداری تلاش صرف خنثی کردن تلاش های طرف مقابل بکند. مثال آشنای قضیه بازی بین تولید کنندگان و واردکنندگان خودرو در ایران است که هر کدام برای کسب رانت خود مشغول چانه زنی گسترده هستند. در مقالات اقتصادی متعددی نشان داده شده است که اگر فرآیند رانت جویی جذاب باشد اقتصاد در نقطه تعادل های بدی قرار می گیرد که در آن بخش عمده انرژی جامعه صرف فعالیت برای کسب رانت و بخش کم تر صرف تولید یا انباشت سرمایه انسانی می شود.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید