مدیریت درست دینامیک رشد یک نکته کلیدی در موفقیت شرکت های تازه تاسیس است. وقتی هم از مدیریت رشد صحبت می کنیم منظورمان بیش از آن که متوجه افزایش سرعت رشد باشد معطوف به “کاهش” سرعت رشد در مقاطع مشخص و پایدارسازی این رشد است. ادبیات و تجربه های خود من پر است از مثال های عینی از شرکت هایی که به سرعت رشد کردند و چون رشدشان بر پایه محکمی نبود به طرز بدی ضربه خوردند یا حتی نابود شدند. مدیران البته باید خویشتن داری زیادی داشته باشند که با دست خودشان سرعت رشد سازمان شان را کنترل کنند تا در درازمدت از نتایج آن بهره مند شوند.
بانک پارسیان در این چند ساله خوب درخشیده است. طالبی مدیرعامل بانک روش تهاجمی را برای جذب هر چه بیش تر سپرده ها انتخاب کرده و توانسته گردش مالی بانک خودش را به طرز واضحی در سطحی بالاتر از بانک های دیگر قرار دهد. الان گردش مالی پارسیان به رقم میلیارد دلاری رسیده (دقیقا نمی دانم چند میلیارد دلار ولی آخرین خبرم پنج میلیارد دلار بود که با تخمین من از طریق رقم پاداش قانونی برای هیات مدیره نیز سازگار است) که بخش مهمی از آن مدیون پیش نهاد نرخ بهره مناسب به سپرده گذاران و تبلیغات گسترده حول آن بوده است. تا این جا مشکلی نیست ولی مشکل ممکن است از آن جایی آغاز شود که یا اقتصاد کشور به رکود بدی بخورد و یا بانک در حدی بیش از ظرفیت طرف تقاضا برای منابع مالی از طرف سپرده گذاران پول جذب کند. این پول ها برای پارسیان تعهد پرداخت سود و اصل پول را در میان مدت و بلندمدت ایجاد می کند که اینرسی قوی هم دارد منتها نکته اش در این است که این اینرسی به آرامی و در طول زمان شکل می گیرد. تا این زمان وام های ماشین و مسکن تقاضای کافی برای بانک ایجاد کرده بود ولی معلوم نیست که اگر رشد بانک ادامه یابد این تقاضا هم با همین نرخ رشد کند. البته یک راه معقول این است که در این شرایط بانک پارسیان خود راسا وارد سرمایه گذاری در پروژه ها یا حتی بازار مالی شود ولی این کار از یک سو مستلزم درگیر کردن بخشی از نقدینگی بانک در پروژه های با بازده بلند مدت است و از سوی دیگر نیاز به متخصصان ورزیده ای دارد که قادر به ارزیابی فرصت های تجاری و انتخاب آن ها باشند. کشور ما از حیث وجود چنین متخصصانی و نیز دانش مدیریت کردن آن ها بسیار فقیر است.
اگر بانک پارسیان فرو بریزد ضربه بسیار مهلکی به اقتصاد ایران وارد می شود. ورشکست شدن یک بانک خصوصی مهم به مردم علامت منفی از قابلیت اعتماد این نوع بانک ها را می دهد و ممکن است آن ها را ترغیب به بیرون کشیده سپرده های خود از بانک ها کند. می دانید که بانک ها سپرده ها را در پروژه هایی درگیر می کنند که لزوما قابلیت نقد شدگی سریع ندارند و لذا اگر سیل تقاضا برای بیرون کشیدن پول ها سرازیر شود و پاسخ داده نشود اثر بهمنی شدیدی به وجود می آید که به شکل دومینو وار تمام بانک های دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد. این اثر در مرحله بعدی به بورس می رسد و بحران جدیدی را در آن جا آغاز می کند.
به قول یکی از دوستانم که در آمریکا کار تخصصی مدیریت مالی می کند مدیران بخش مالی بیش از این که جسور و خلاق باشند بایند دقیق و محتاط باشند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید