مساله عاملیت (Agency Problem) یکی از موضوعات مهم برای اقتصاددانان است و می گوید که فردی که وکالت فرد دیگری را برای اداره سازمانی بر عهده دارد تصمیمات سازمانی را به گونه ای اتخاذ می کند که منافع شخصی خودش بیشینه شود و در این بیشینه سازی منافع لزوما منافع صاحب سازمان را مد نظر قرار نخواهد داد. این زاویه دید مدل تصمیمات بنگاه ها را از بیشینه سازی مطلق ثروت سهام داران دور می کند. من خودم چون بیش تر درگیر کسب و کار آموزش و ارائه مشاوره به مدیران هستم نمونه عینی مساله عاملیت را در این حوزه دیده ام.
یکی از روش های – به نظر من – به شدت غیراخلاقی در بازاریابی کارگاه ها و دوره های آموزش مدیریت برای مشتریان دولتی یا شرکت های بزرگ تعارضی است که شرکت های خصوصی و نیمه دولتی مجری این دوره ها بین منافع سازمان ها و منافع شرکت کنندگان در دوره ایجاد می کنند و از این طریق برای خود بازارسازی می کنند. یکی از روش های خیلی معمول برای این نوع بازاریابی تبدیل کردن کلاس آموزشی به نوعی برنامه تفریحی برای شرکت کنندگان است. مثلا برنامه آموزشی را در کیش یا یکی از هتل های خوب شمال برگزار می کنند و در جریان دوره ها هم پذیرایی مفصلی از شرکت کنندگان به عمل می آورند و نهایتا هم با هدایایی مثل کیف و کتاب آن ها را بدرقه می کنند. با این ترفند مدیر یا کارشناسی که متقاضی شرکت در دوره آموزشی است بیش از آن که علاقه مند به محتوای دوره و اثربخشی آن باشد از حاشیه های دوره لذت می برد و البته این لذت را نه به هزینه خود بل که به هزینه سازمان متنوعش کسب می کند. می توانید حدس بزنید که این حاشیه های جذاب تا چه حد روی تصمیمات آموزشی سازمان ها تاثیرگذار خواهد بود بی آن که لزوما برای خود سازمان منافع خاصی داشته باشد.
مثال کوچکی می زنم. فراموش نمی کنم در زمان شهرداری … دوره های آموزشی برای مدیران ارشد شهرداری و شهرداران مناطق برگزار می شد که در آن دو نفر از بی سواد ترین و بی خاصیت ترین مدعیان آموزش مدیریت در ایران تدریس می کردند. دوره در هتل توچال برگزار می شد و این اساتید گرامی هم مشتی حرف قشنگ ولی کاملا بی ربط به مدیریت شهری را تحویل شهرداران مناطق می دادند. فرم های نظرسنجی این دوره (و اصولا ده ها دوره مشابه دیگر در ایران) حاکی از رضایت زیاد شرکت کنندگان و اصرار آن ها برای تداوم این دوره ها بود. شاید عده ای بودند که این رضایت را ناشی از مفید بودن دوره ها برای شهرداری می دانستند – و البته منافع خود آن ها هم با این سطح رضایت گره خورده بود- ولی به نظر من می رسید که این رضایت عمدتا ناشی از ترکیبی از عوامل مختلف است: دو روز اقامت در هتل توچال به هزینه شهرداری، حضور در کلاس و فرار از محیط کار ضمن دریافت حقوق، آشنایی با مشتی اصطلاحات و مفاهیم که به درد شهرداری نمی خورد ولی در صورت ترک کردن شهرداری می شد از آن در مشاغل بعدی بهره برداری تبلیغاتی کرد و نهایتا افتخار شام خوردن با دو تن از اساتید صاحب نام! مدیریت ایران و لذت ناشی از آن. چه کسی است که نخواهد چنین دوره ای دوباره تکرار شود.
وقتی از زاویه عاملیت به موضوع نگاه کنیم آن وقت تا اندازه ای در مورد واقعی بودن رشد کنفرانس ها و دوره های آموزشی مدیریت و تا حد خوبی مشاوره مدیریت در ایران تردید خواهیم کرد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید