آقا این مسابقه دویچه وله تفریح بامزه ای برای ما شده است. مدت ها بود که هیجان این جوری نداشتم. خداییش خیلی حال می ده الگوی تغییرات را دنبال کنی و ببینی موقعیتت چطور جا به جا می شود. از تماشای مسابقه فوتبال هیجانش بیش تره. تجربه جالبی هم برای بیست سال آینده است. همان موقع که قرار است در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنیم 🙂 خدا کنه لااقل اون موقع وضعم به تر باشه و آخر نشم. خوبیش هم اینه که اکثر رقبا رفقای عزیز هستند و هرکدامشان که برنده شوند مایه خوش حالی من خواهد بود.
این سردار کلاشینکف دیجیتال نگران بود مثل کروبی شب بخوابه و پاشه ببینه رفته عقب. ما هم دی شب دو ساعت چشم روی هم گذاشتیم و پا شدیم دیدیم کلاش رفته بر و بچس هیات و حاجی و سید را جمع کرده آورده یه یا علی گفتن و زدن جلو. ما هم که شانس نداریم. لیبرال جماعت را باید براشون اثبات کنی که رای دادن برایشان نفع شخصی دارد و در درازمدت به هزینه هایش می ارزد آن وقت شاید بخواهند رایی بدهند و نظری بنویسند.
راستی رفقای دویچه وله شیوه چینش صفحه رای گیری تان کمی اشکال دارد. قاعده تصمیم گیری بیزی می گوید افراد با مشاهده اطلاعات از محیط بیرونی باور خود را بروز می کنند. مثلا اگر دو تا رستوران بین جاده ای کنار هم باشند و اول صبح یکی کاملا تصادفی شلوغ تر باشد هر مسافر جدیدی که از راه می رسد و هیچ ایده ای نسبت به دو رستوران ندارد ( احتمال ۵۰ درصد برای به تر بودن هرکدام) با دیدن شلوغی یکی به این نتیجه می رسد که این به تر است و لذا باور اولیه خود را به نفع آن گزینه بروز می کند. به این ترتیب مردم با احتمال بالاتر از ۵۰ درصد به رستوران شلوغ تر می پیوندند. این ماجرا فیدبک مثبت برای گزینه ای که موقعیت اولیه به تری داشته است فراهم می کند. زندگی روزمره پر از مثال هایی است که مردم بر اساس قاعده بیز تصمیم می گیرند.
حالا شما رفقا آمده اید و وبلاگی که رای بالاتر می گیرد را در بالای صفحه قرار می دهید و در نتیجه مراجعه کنندگان کاملا متمایل هستند که آن وبلاگ ها را جدی بگیرند و به وبلاگ های پایین لیست کم تر توجه کنند. این جوری کسی که بالاتر است در جای گاه به تری در دید عموم می نشیند.
پ.ن : حالا فهمیدم چرا همش آخر می شم. نگو لینک صفحه رای گیری را اشتباه داده بودم و این هزاران رایی که رفقا داده اند هدر رفته بود. شرمنده.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید