این نوشته را با طول و تفصیل لازم می نویسم تا جلوی هر نوع سوء تفاهم بی هوده ای گرفته شود. ماجرای مسابقه دویچه وله که پیش آمد و من اسم خودم را در فهرست نهایی دیدم خوش حال شدم. خوش حالی ام از این بابت بود که فکر کردم هیات داورانی از وبلاگ نویسان با تجربه و موفق ایرانی این وبلاگ ها را انتخاب کرده اند. کمی بعدتر فهمیدم که انتخاب وبلاگ ها به انتخاب شخص حسین درخشان بوده است. فهمیدن این واقعیت نگاه من را به ماهیت مسابقه عوض کرد. درست از آن به بعد بود که به نظرم رسید این مسابقه چیزی بیش از یک تفنن و تفریح نیست و نتایج آن حداقل برای خود آدم قابل اعتماد نیست. عجیب هم نبود. چرا که وبلاگ های خوبی می شناختم که با معیارهای وبلاگی از وبلاگ من و برخی دیگر از شرکت کنندگان دیگر به تر بودند و در این فهرست قرار نداشتند. از طرف دیگر این توضیح را باید بدهم که به نظرم حسین سعی کرده که در انتخابش روابط شخصی اش را دخیل نکند. احتمالا می دانید که من و او رابطه خوبی نداشتیم و الان هم رابطه دوستانه خاصی با هم نداریم. یک بار آمد وین و یک بعد از ظهر باهم با هم بودیم و دومین دیدارمان تقریبا با نوعی عدم تفاهم خاتمه یافت. از آن پس هم کامنت های انتقادآمیز من نسبت به او ادامه داشت. این توضیح را نه از بابت خودم بل که از بابت انتخاب حسین و این که عدم رفاقتمان را وارد قضیه نکرده می دهم. البته یک نگاه بدبینانه هم می تواند این باشد که عمدا این کار را کرده تا نشان دهد آدم دموکراتی است. من شخص تمایلی ندارم تا این نوع تحلیل های بدبینانه را بپذیرم.
ماجرای تفریح مسابقه ای ما در جریان بود و من هم واقعا به آن به چشم چیزی در حد هیجان بازی رایانه ای و مسابقه فوتبال نگاه می کردم تا این که دیدم نیکان و پارسای تیزبین وبلاگستان بر این شیوه انتخاب نقدی نوشته اند و اعتبار این مسابقه را زیرسوال برده اند. قاعدتا من به عنوان یک شرکت کننده در مسابقه باید موضع روشنی نسبت به ماجرا اعلام کنم. باز مجبورم این توضیح را اضافه کنم که الان وبلاگ من در رده چهارم رای ها و رده دوم نظرات قرار دارد و لذا شانس برنده شدنم در بخش جایزه هیات داوران صفر نیست. این توضیح از این حیث لازم است که به نظر نرسد به خاطر این که مطمئنم برنده نمی شوم این موضع را می گیرم. حالا با این مقدمه نظرم را می گویم :
۱) این که حسین به تنهایی این وبلاگ ها را انتخاب کرده اعتبار مسابقه را تا حدی زیادی خدشه دار می کند. حداقل می توانست از چند وبلاگ برتر مسابقه سال قبل به عنوان داور کمک بگیرد.
۲) تا جایی که من فهمیدم غیر از حسین بقیه داوران خارجی هستند و قاعدتا نخواهند توانست خود شخصا خواننده وبلاگ های مسابقه باشند. باز این جا احتمالا حسین است که اطلاعات را به آن ها منتقل می کند. این موضوع انتخاب نهایی را هم کمی غیردقیق می کنم. این جا مجبورم که این توضیح را بدهم که با وجود همه این محدودیت ها به نظرم انتخاب پرستو به عنوان وبلاگ نویس برتر سال گذشته انتخاب بسیار معقولی بود و نشان می دهد که سیستم داوری سعی می کند کار خود را به درستی انجام دهد.
۳) این مسابقه به طور مشخص یک برنده ویژه دارد و آن هم کامران آن سوی دیوار است. کامران در این مدت ثابت کرده که فراتر از محدودیت های ایدئولوژیک سعی می کند نگاه انسانی به قضایا داشته باشد. تلاش او برای بی طرف بودن و یک سان دیدن طرفین ماجرا و واقعی کردن تصور ما نسبت به یک موضوع دور از دست رس، بسیار ارزش مند است. وقتی دیدم او عید فطر را به اهلش تبریک می گوید بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم
۴) مسابقه فعلی امکانی فراهم کرده است که وبلاگم را از زاویه دید خوانندگان ببینیم و موقعیت خودم را نسبت به بقیه بدانم. اگر مقدمات قبلی را بپذیرید من ترجیح می دهم صرفا از حیث هیجان و نیز فهم به تر موقعیت و بازخوردهای خوانندگان مسابقه را ادامه دهم. اعلام هم می کنم که نتیجه آن را اگر به نفعم باشد نخواهم پذیرفت.
۵) به نظر من پیشنهاد برگزاری مسابقه وبلاگ برتر توسط رادیو زمانه بسیار پیش نهاد منطقی است. نکته ای که می خواهم اضافه کنم این است که این مسابقه معیارهای خود را اعلام کند و سپس به وبلاگ ها اجازه دهد تا در یک دوره زمانی (مثلا سه یا شش ماه) به کار خود ادامه دهند و آن گاه چند وبلاگ برتر را انتخاب کند. این مسابقه به این ترتیب می تواند باعث ارتقاء کیفی وبلاگستان و ایجاد کننده انگیزه برای به تر کردن وبلاگ ها باشد.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید