سعی کرده اید که روی تیرآهن های سقف یک خانه در حال ساخت که هنوز دیوارها و سقف هایش تکمیل نشده راه بروید؟ اگر مثل من امتحان کرده باشید می بینید که ترس از این که بیفتید باعث می شود که دلهره داشته باشید و همین گاهی اوقات باعث افتادن می شود. فردا که سقف آماده شود و خطر افتادن بر طرف شد می توانید رد همان تیرآهن قبلی را بگیرد و جست و خیز کنید و هرگز از تیرآهن آن طرف تر نیفتید. آیا باور داشته اید که یک امتحان بسیار مشکل است و قرار است امتحان را بیفتید و دقیقا به خاطر فشار ناشی از همین تصور امتحان را بیفتید؟ آیا تصور کرده اید که یک نفر آدم بدی است و به خاطر این تصورتان رفتارتان را با او عوض کرده اید و باعث شده اید واکنش بد نشان بدهد و سرانجام آدم بد بودنش به حقیقت بپیوندد؟ آیا گاهی فکر کرده اید که خیلی باهوش یا خیلی احمق هستید و اعتماد به نفس / تزلزل ناشی از این موضوع باعث تا دقیقا همان طور که فکر می کردید رفتار کنید؟
این مثال ها فراوان است و از آن به عنوان پیش گویی محقق کننده (Self Fulfilling Prophecy) یاد می شود. خاصیت این پیش گویی یا تصورها این است که در ابتدا اساسا حاوی اطلاعات نادرستی هستند ولی صرف باور اولیه به این اطلاعات نادرست باعث می شود تا در سیستم تحولاتی اتفاق بیفتد که همان اطلاعات نادرست اولیه را در واقعیت محقق کند. بروز چنین باورهایی در سیستم ها باعث می شوند تا سیستم از یک تعادل به تعادل دیگری منتقل شود. ما می دانیم که سیستم های اقتصادی – اجتماعی دارای تعادل های چندگانه هستند و با خارج شدن از یک تعادل نهایتا در تعادل دیگری قرار می گیرند. تذکر این نکته هم بد نیست که تا جایی که من می دانم در علم اقتصاد هنوز تئوری های قوی برای این که بدانیم سیستم در کدام نقطه تعادل قرار می گیرد نداریم.
این جا به جایی تعادل در اثر یک باور خیالی اولیه در اقتصاد فراوان اتفاق می افتد. فرض کنید مردم همین الان به طور کاملا بی دلیلی یا بر اساس یک شایعه بی اساس تصور کنند که بانک های خصوصی قرار است فردا ورشکست شوند. این تصور باعث می شود که همه برای خارج کردن پولشان به بانک هجوم ببرند و همین باعث ورشکست شدن بانک در واقعیت شود. مشابه آن در بازار بورس هم هست. یک شایعه بی اساس در مورد افت قیمت سهام باعث عرضه زیاد سهام و افت واقعی قیمت سهام می شود. تصور از رشد قیمت مسکن باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه فعلی شده و نهایتا قیمت را بالا می برد. شایعه بهبود وضعیت اقتصادی در آینده باعث می شود تا مردم مصرف خود را بالا ببرند و این خود باعث تحرک در اقتصاد می شود و نهایتا موجب رشد اقتصادی می شود. باور کارکنان یک شرکت به بروز نوآوری تکنولوژیک در آینده باعث می شود تا آن ها برای جلوگیری از اخراج خود سعی کنند تا مهارت های خود را تقویت کنند و همین خود باعث جهش نوآوری در شرکت شود. این دو مثال آخر نشان می دهد که پیش گویی محقق کننده لزوما منفی نیست و می تواند کاربردهای مثبت – مثلا در تعلیم و تربیت – داشته باشد.
خصوصیات همه این موارد این است که تصور اولیه یک حلقه تقویت کننده را تحریک می کند که باعث بروز نشانه هایی به نفع باور اولیه می شود و همین خود باور اولیه را تقویت کرده و رفتار متناسب با آن را تحریک می کند و این چرخه مثبت سیستم را از تعادل قبلی خارج کرده و به تعادل جدید می رساند.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید