• موتور رهایی

    این سوال که چه عواملی در قرن بیستم باعث رشد قابل توجه در نرخ اشتغال زنان شده است سوال مهم و جالبی برای محققان حوزه اقتصاد خانواده و بازار کار است. توضیح ها البته متفاوت است. مثلا این مقاله که قبلا هم در موردش صحبت کردم موضوع را به کاهش شکاف دست مزد زن و مرد ربط می دهد. مقاله های دیگری (که در موردشان می نویسم) به تاثیرات فرهنگی کار زنان نسل قبل اشاره کرده و می گویند که فرزندان زنان شاغل آمادگی ذهنی بیش تری برای پذیرفتن کار زنان در بازار خواهند داشت و لذا اشتغال زنان خودش را در دوره های بعدی تقویت می کند. نظریه های دیگری هم موضوع را به تحول در ساختار و فن آوری انجام شغل ها در دهه حاضر و کاهش وابستگی کارها به قدرت بدنی و در نتیجه نزدیک شدن بهره وری زن و مرد مربوط می دانند.

    در این بین این مقاله تاثیرگذار فرضیه جالبی مطرح می کند. نویسندگان مقاله یک مدل پویای تعادل عمومی را شبیه سازی کرده اند و دو روند تاریخی مهم یعنی کاهش شکاف دست مزد و کاهش قیمت وسایل خانگی را به عنوان ورودی شبیه سازی استفاده کرده اند. مشاهدات مدل نشان می دهد که هیچ کدام از این دو عامل به تنهایی نمی تواند تغییر جدی در نرخ اشتغال زنان ایجاد کند. دلیل موضوع به لحاظ نظری هم قابل فهم است. اگر کاهش شکاف دست مزد به تنهایی رخ دهد زنان با این که ارزش بیش تری در بازار کار دارند ولی چون باید حداقلی از فعالیت های خانگی – مثلا پخت و پز و شست و شو – را انجام دهند نمی تواند به این افزایش دست مزد پاسخ دهند و از خانه بیرون بیایبند. از طرف دیگر اگر شکاف دست مزد ثابت بماند و فقط سطح فن آوری تولید خانگی بالا برود – مثلا با ورود ماشین لباس شویی و اجاق گاز و جارو برقی و الخ – هزینه تولید کالای خانگی کم می شود و لذا اتفاقا مصرف کالای خانگی افزایش می یابد و زنان بیش تر در خانه کار می کنند (البته با فرض اشباع ناپذیری مصرف کالای خانگی).

    ادعای مقاله این است که این دو اثر در تعامل با یک دیگر توانسته اند که این تحول مهم در نرخ اشتغال زنان را رقم بزنند. مدل مقاله نشان می دهد که رشد فن آوری خانگی باعث می شود تا زنان در مقابل یک انتخاب برای استفاده از روش های قدیمی یا جدید قرار بگیرند. این موضوع باعث کشش پذیر شدن عرضه نیروی کار نسبت به افزایش دست مزد می شود. حال اگر کاهش شکاف دست مزد را هم اعمال کنیم این تعامل تا حد خوبی روند قبلی را توضیح می دهد. زنان با داشتن امکان استفاده از فن آوری خانگی می توانند زمان لازم برای انجام مسوولیت های خانوادگی را تا حد قابل توجهی کم کرده و به افزایش دست مزد نسبی در بازار کار پاسخ بدهند.

    پاراگراف آخر مقاله می گوید که اگر چه جامعه شناسی از طریق تغییر در ارزش های اجتماعی باعث کاهش دست مزد شد و سوخت لازم برای حرکت زنان را فراهم آورد ولی این اقتصاد بود که با کاهش قیمت وسایل خانگی امکان عملی خروج از خانه ها را فراهم کرد و جرقه لازم برای این حرکت را زد.

    پ.ن: به یاد دوستان خوبی که با هم راجع به این موضوعات بحث می کردیم. امیدوارم امروز دیگر خبرهای خوبی که منتظریم را بشنویم.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها