• گزینه های جدید و دشواری انتخاب

    به اس اف یو گفته ام که می آیم و بندگان خدا یک بورس جدید هم روی بورس قبلی اضافه کرده اند. حالا این وسط سر و کله دو تا گزینه جدید پیدا شده که آدم را بدجوری به فکر می برد. اولیش دکترای اقتصاد بین الملل در موسسه مطالعات بین الملل ژنو است که ظاهرا جای با کلاسی است و عده قابل توجهی از فارغ التحصیلانش شغل های مهمی در سازمان های بین المللی به دست آورده اند (از جمله کوفی عنان). اگر این گزینه را انتخاب کنم شانسم برای کار آکادمیک کم می شود ولی احتمال خیلی بیش تری دارد که وارد کار بین المللی بشوم. قسمت هیجان انگیزش این است که ظاهرا از سال ۲۰۰۸ این موسسه با موسسه معروف مطالعات توسعه ژنو ادغام خواهند شد. اشکال مهمش این است که فرم درخواست بورسیه جزو مدارکم علامت نخورده (نمی دانم من نفرستادم یا آن ها گم کرده اند) و لذا هنوز خبری از پول نشده. ژنو هم که خدای گرانی است و یک سال درس خواندن با پول شخصی پدر آدم را می آورد. یک اشکالش هم این است که جزو فهرست دانشگاه های قابل قبول وزارت علوم نیست (شاید چون تا به حال کسی آن جا نرفته) و اگر رفتم آن جا باید خودم شخصی دنبال کار ارزیابی و تایید اعتبارش باشم.

    گزینه دوم هم مرکز اروپایی مطالعات پیش رفته در اقتصاد (ECARES) و وابسته به دانشگاه لیبرو بروکسل است که در حوزه طراحی قراردادها و اقتصاد بنگاه جای خیلی خوبی است و سابقه خوبی هم در بازار کار آکادمیک دارد. یک امتیاز این گزینه عضویتش در شبکه ENTER است که یک شبکه تبادل دانشجو بین دانشگاه های درجه یک اروپایی (مثل تولوز و تیلبورگ و استکلهم و لندن) است. لذا اگر بروم آن جا می توانم به قول معروف این دانشگاه ها را راحت “ویزیت” کنم. (ببخشید کلمه فارسی مناسب نیافتم). بروکسل هم شهر زنده و فعالی است و فاصله کمی هم تا شهرهای مهم اروپایی (از جمله پاریس) دارد.

    یکی از بدی های پذیرش این است که آدمی مثل من را بدجوری در رودرواسی قرار می دهد. مثل بقیه بچه های ایرانی مجبوری به گزینه هایی که قابل قبول هستند بلی بگویی که مبادا تنها شانس خوبت تا آن زمان از دست برود و دیر بشود و بعد ببینی که شاید مجبور شوی که از حرف قبلی ات برگردی. به هر حال الان بین این سه گزینه بدجوری گیر کرده ام. در واقع انتخاب این سه گزینه یک انتخاب مهم در زندگی آینده ام است. اول انتخاب بین زندگی آمریکای شمالی یا اروپایی (حداقل در دوره تحصیل) و بعدی انتخاب بین شغل آکادمیک (با تمرکز بر یک حوزه نظری خیلی خاص) یا بین المللی است.

    * راجع به گزینه های دیگر – حتی آن هایی که رد کردم – هم خواهم نوشت که حداقل اگر خودم نرفتم به بقیه معرفی شود. خوش بختانه یا متاسفانه اکثر این جاهایی که من رویش متمرکز شدم خیلی در ایران شناخته شده نیستند.

    ** این مطالعه که کیفیت دانشکده های اقتصاد را به جای تعداد مقاله بر حسب سابقه جایابی فارغ التحصیلان در دانشگاه های خوب آمریکایی ارزیابی می کند جالب است.

    پ.ن: از تذکر دوستان در مورد بحث اخلاقی نه گفتن بعد از قبول پذیرش ممنونم. اولا این حساسیت را من بیشتر از هر کس دیگری دارم و به این دلیل می توانم راجع به امکان فرضی اش (هنوز مطمئن نیستم این اتفاق بیفتد) صحبت کنم چون می دانم با رد کردن پذیرش قبول شده جای نفر بعدی از دست نمی رود. ضمن این که احیانا اگر این تصمیم را بگیرم خودم کار سختی برای عذرخواهی و بیان صادقانه ماجرا خواهم داشت. ثانیا دوستانی که خیلی تند راجع به این موضوع صحبت می کنند لطفا به یک مساله کوچک نهادی توجه داشته باشند: مهلت ارسال درخواست برای دانشگاه های اروپایی و آمریکای شمالی بین دو تا چهار ماه اختلاف دارد. به این ترتیب اگر کسی سبدی از دانشگاه های دو قاره را داشته باشد به طور عملی با این مساله مواجه می شود که زمان دریافت پاسخ از برخی گزینه های خوب اروپایی خیلی بعدتر از آخرین مهلت ممکن برای تایید پیش نهاد دانشگاه های آمریکای شمالی است. در مورد شخص من عملا همین اتفاق افتاده است. فکر می کنم جامعه دانشگاهی آن قدر بالغ هست که با این واقعیت خارج از کنترل آشنا باشد.

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها