پست روز قبل واکنش های متفاوتی را بر انگیخت. به نظرم برخی دوستان متوجه منظور اصلی پست نشدند. موضوع ناراحتی (یا عصبانیت) من اختلاف فنی که با دوستم سر برداشت از مقالات داشتیم نبود بل که اعتماد به نفس بیش از حدی بود که او در تحقیر نتایج دو مقاله که هر یک توسط چند نفر از اساتید دانش گاه های خوب دنیا نوشته شده بودند نشان می داد. راستش بر خلاف نظر برخی دوستان من معتقدم این “اعتماد به نفس بیش از حد در مقابله با دنیای غرب” ویژگی منفی و معضلی بزرگ است که دامن گیر حوزه های متفاوتی در کشور ما و از جمله جامعه علمی شده است.
به نظرم چنین روحیه ای نتیجه مستقیم فرهنگی است که در طی سال های اخیر با حس افراطی”خودکفایی” و نقد افراطی نظریات وارداتی در کشور ما ایجاد شده است. کتاب های درسی ما متاسفانه پر است (یا حداقل در زمان ما بود) از صفحاتی که در آن پیچیده ترین و عمیق ترین نظریات حوزه علوم انسانی (مثل نظرات مارکس و فروید و داروین و نیچه) در یکی دو پاراگراف تحلیل شده و فاتحه آن خوانده می شود (و این کار دوست من هم فرق چندانی با این روش کتاب های درسی ندارد). به نظرم یک ریشه این “ابله پنداشتن” دیگران نشناختن خصوصیات جامعه غرب و سنت های حاکم بر جامعه علمی و فرهنگی آن ها است.
غربی ها بر خلاف تصور ما نه تنها کم هوش تر از ما نیستند (اگر باهوش تر نباشند) بل که دو ویژگی مهم دارند که باعث می شود انسان عاقل در انتساب خطاهای بدیهی به نتایج کارهای آن ها کمی احتیاط کند. اول این که غربی ها معمولا بسیار پر کارتر از ما هستند و مهم ترین این که در همه کارهایشان از جمله در فهم درست مفاهیم و استدلال ها بسیار “جدی” هستند و کم تر حوصله تعارف و لاس زدن و بازی با کلمات و عنوان ها را دارند. فکر می کنم این جدیت خصوصا در منطقه ای از جهان که من زندگی می کنم (اروپای آلمانی زبان و شمال اروپا) از هر جای دیگر دنیا بیش تر است.
علاوه بر خصوصیات شخصی سنت علمی در دنیای غرب احتمال وقوع خطاهای بدیهی در نظرات و نتایج را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. هر مقاله علمی که توسط محققی نوشته می شود بارها و بارها در جمع مستمعین مختلف ارائه شده و با بی رحمی نقد می شود. این تازه جدای از فرآیند سخت گیرانه و نفس گیر داوری در مرحله انتشار مقاله است. وقتی همه این کنترل های درونی و نهادی را کنار هم می گذاریم آن وقت عاقلانه است که فکر کنیم که شانس خروج محصول معیوب با عیب های بدیهی از چنین سیستمی چندان بالا نیست. این به این معنی نیست که چنین چیزی رخ نمی دهد. گاهی اسم و رسم افراد شناخته شده روی فرایند داوری کارهایشان سایه می اندازد و این دقت را کم می کند ولی به هر حال چنین اتفاقاتی معمولا درصد ناچیزی از حجم عظیم تولید علمی در دنیا را شکل می دهد.
به نظرم ما باید با این روحیه سرسری گرفتن نتایج غرب و ریشخند زدن به آن بجنگیم. محصولات علمی معمولا پیچیده تر از آن هستند که در نگاه اول به نظر می رسند. احتمالا هر کداممان داستان های مختلفی از تلاش های جوانانی را در ذهن داریم که به نظرشان رسید که یک محصول غربی را به آسانی می شود در ایران ساخت. همین کار را کردند ولی وقت نوبت استفاده رسید تازه معلوم شد که ماجرا ریزه کاری های فراوانی داشته که مدد سال ها عرق ریختن و تجربه اندوختن به دست آمده بوده و نمی شود یک شبه با “اتکا به همت جوانان” آن را جبران کرد.
با این حساب من بر خلاف محمدرضا و مهدی معتقدم که انسان عاقل در مواجهه با نتیجه حاصل از یک محصول علمی باید آخرین احتمال را برای ابلهانه بودن این نتیجه یا بدیهی بودن اشتباه آن نگه دارد. بلی نتیجه هر کار علمی قطعا روزی توسط دانشمند دیگری رد خواهد شد ولی این دانشمند معمولا به لحاظ خبرگی در جایگاهی هم رده کسی است که نتایج او را رد می کند. به نظرم این برخورد سرسری و خود بزرگ بینانه با دنیای دیگر نه تنها ما را از فهم دقیق و عمیق دستاوردهای علمی آن ها محروم کرده بل که ما در دنیای علمی به حاشیه هم رانده است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید