• رده بندی در بازار کار

    بازار کار در اکثر کشورهای دنیا ساختار لایه لایه ای از جذابیت را پیش نهاد می کند. رشته های دیگر را دقیق نمی دانم ولی در اقتصاد و فاینانس و توسعه و سیاست گذاری عمومی و رشته های نزدیک به آن می شود چند لایه مشخص را مشاهده کرد. احتمالا آرزوی هر فارغ التحصیل دکترا در این رشته ها این است که در یک دانش گاه خوب شغل دانش گاهی بگیرد. در کنار این گزینه بحث بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و بقیه سازمان های بین المللی است که به لحاظ مالی و شغلی از دانش گاه جذاب تر ولی به لحاظ محتوی تا حدی روتین تر هستند. در لایه بعدی شرکت های مشاوره معروف مثل مک کینزی و اکسنچر و بی سی جی و بقیه می آیند و به موازات آن ها بانک های بزرگ و موسسات مشاوره مالی مثل گولدمن اند ساکس و کردیت سویس و جی پی مورگن و مودی گروپ و غیره. بانک های مرکزی و برخی موسسات تحقیقاتی مشخص و معتبر گزینه بعدی هستند و نهایتا اگر کسی در هیچ کدام از این ها موفق نشود باید شغل های رده پایین تر مثل تدریس در دانشگاه ها و کالج های نه چندان سرشناس یا کار در بخش ستادی شرکت ها یا وزارت خانه ها یا دستیاری تحقیق در دانشگاه ها را برگزیند.

    نکته من این است که موقعیت (Position) بخش تقاضا در بازار کار کامل روشن است. افراد در بازار کار به شدت با هم رقابت می کنند و معمولا هم نهادهای رده اول (مثل دانشگاه های برتر آمریکا و بانک جهانی و صندوق پول) بهترین ها را بر می دارند و بعد نوبت به لایه بعدی می رسد و الخ. این طوری هر دانش جویی هم برای خودش یک سری ایده آل برای محل شغلی آینده اش دارد و تمام انرژی اش را برای گرفتن شغل در آن سطح صرف می کند. این موضوع لزوما مختص آمریکا و اروپا نیست و فی المثل در هند هم شرکت ها کلاس بندی می شوند. شرکت های کلاس الف (مثل بانک های بین المللی و شرکت های مشاوره) حقوق های به مراتب بالاتری می دهند و فارغ التحصیلان به ترین دانش گاه ها را بر می دارند و لذا “همه برای گرفتن شغل در این کلاس رقابت می کنند”.

    به ایران که می رسم اوضاع یک دفعه عوض می شود. ما در ایران نه استخدام های در موعدهای مقرر و لذا رقابت های فشرده (مثل زمستان در آمریکا که فصل استخدام دانشگاه ها است) را داریم و نه این طبقه بندی و تمایز بین موسسات را. به رشته خودمان یا حتی رشته های مهندسی فکر می کنم. واقعا نمی دانم اگر از یک فارغ التحصیل فوق لیسانس اقتصاد یا مهندسی بپرسند “آرزوی” تو پیوستن به کدام سازمان یا شرکت در ایران است کسی جوابی در ذهن دارد یا نه؟ آیا ما سازمان تحقیقاتی یا سیاست گذاری یا اقتصادی یا صنعتی در ایران داریم که همه فارغ التحصیلان درجه یک دانش گاه های خوب برای گرفتن شغل در آن با هم رقابت کنند؟

    جوابش را نمی دانم ولی فعلا صورت مساله برایم ایجاد شده که چرا قسمت تقاضا در ایران بر اساس تمایز روشن بین پرداخت و کیفیت استخدام ها شکل نگرفته است؟ اگر به نظرتان دلایل در بخش دولتی روشن است به بخش خصوصی هم فکر کنید. چرا ما حتی شرکت بخش خصوصی نداریم که این خصوصیات را داشته باشد؟

    بازگشت
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا با فونت انگلیسی به سوال زیر پاسخ بدهید: *

درباره خودم

حامد قدوسی٬ متولد بهمن ۱۳۵۶ هستم و با همسرم مريم موقتا در نزدیکی نیویورک زندگي مي‌كنم. در دانش‌گاه اقتصاد مالی درس می‌دهم. به سینما، فلسفه و دين‌پژوهي هم علاقه‌مندم.
پست الکترونیک: ghoddusi روی جی‌میل

جست و جو

اشتراک ایمیلی

ایمیل خود را برای دریافت آخرین مطالب وارد کنید.

بایگانی‌ها