این را به عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد نوشته ام:
هفته گذشته یکی از بزرگ ترین معاملات تاریخ بورس ایران با عرضه ۲۰درصد از سهام شرکت ملی مس به کنسرسیومیاز خریداران عمده رقم خورد که فی نفسه (مستقل از نبود رقابت در زمان خرید) خبر مثبتی برای دنبال کنندگان اخبار بازار سرمایه در ایران است. بهرغم این توفیقات یکی از تمایلاتی که گاه و بیگاه در بین مردم یا لابهلای سطور مطبوعات و یا به طور ضمنی در صحبتهای مسوولان شنیده میشود، بحث نارضایتی از خرید بخش مهمی از سهام (بلوک سهام) توسط یک سرمایهگذار خصوصی یا نیمه دولتی و تمایل به عرضه سهام شرکتهای بزرگ به تعداد زیادی سهامدار جزء است. چنین تمایلاتی در قالب عبارتهایی مثل «عرضه سهام به عموم» بیان میشود که هر چند از منظر باز کردن بازار سرمایه امری مثبت است، ولی اگر شکل سلبی آن یعنی تلاشهای رسمی و غیررسمی برای ممانعت از حضور سرمایهگذاران بزرگ مدنظر باشد، از زاویه مدیریت بنگاهها بسیار خطرناک بوده و میتواند زیانهای جبران ناپذیری به عملکرد شرکتهای واگذار شده وارد کند.
مساله تاثیر حضور سهامداران بزرگ و تخصصی بر عملکرد شرکتها و قیمت سهام آنان یکی از موضوعات مورد علاقه متخصصان است که مطالعات گستردهای پیرامون آن در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت گرفته است. یافتههای مهم این مطالعات به ما میگوید که
۱)وقتی سهامداران بزرگ در مجمع یک شرکت حضور دارند قیمت سهام این شرکت ارتقا مییابد. این موضوع ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین بازار و تیم مدیریتی شرکت است که باعث میشود تفکیک شرکتهای خوب و بد از یک دیگر برای سهامداران جزء چندان آسان نباشد. حضور سهامداران بزرگ این علامت را به بازار میدهد که کسانی در ترکیب سهام شرکت حضور دارند که به علت قابلیتهای خاص یا برتری اطلاعاتی نسبت به سهامداران جزء قادر به کشف بهتر ماهیت واقعی شرکت هستند و لذا بودن آنها در یک شرکت احتمال موفق بودن شرکت در حال حاضر را افزایش میدهد.
۲)موضوع صرفا به این جا ختم نمیشود. سهامداران میتوانند به جای نقش منفعل عمل کرد فعالی را در باب بهبود عملیات و رفع تعارضات منافع بین سهامداران و مدیران شرکت در پیش بگیرند. با توجه به این که نظام نظارت بر عمل کرد شرکت توسط بانکهای وام دهنده (به اصطلاح نظام آلمانی / ژاپنی) در ایران چندان فعال نیست عمل کرد شرکتها باید توسط بازار سرمایه مدیریت شود که وجود سهامداران بزرگ یکی از عناصر تسهیلکننده آن است. این کار از طریق گماردن افراد مناسب در هیات مدیره و طراحی مناسب مکانیسمهای انگیزشی برای مدیران و نظارتهای قانونی صورت میگیرد. طبعا هر سهامداری میتواند چنین موضعی را در قبال شرکت خود داشته باشد ولی سهامداران کوچک (که طبعا درصد اندکی از سهام شرکت را در اختیار دارند) در این موضوع با مساله سواری مجانی (Free Riding) مواجه هستند که در آن یک طرف (مثلا سهامدار علاقهمند به بهبود شرکت) باید هزینهای را برای بهبود عملکرد صرف کند ولی همه سهامداران از مزایای تلاش او بهرهمند شوند. چنین موقعیتی باعث میشود که سهامداران خرد نقش فعالی را برای خود در قبال عمل کرد شرکت تعریف نکنند. در مقابل سهامداران بزرگ از یک طرف دارای سهم قابل توجه بوده و ثانیا قادرند که تلاشهای بهبوددهنده را با یک دیگر هماهنگ کرده و در قالب «مجمع سهامداران بزرگ» شرکت ظاهر شوند. در این حالت مساله سواری مجانی به شدت تضعیف شده و سهامداران بزرگ انگیزه دارند تا متناسب با هزینه تلاشها و نتیجهای که از تلاشهای خود میگیرند انرژی لازم را برای نظارت و بهبود عمل کرد شرکت صرف کنند. این موضوع خصوصا در ایران که بسیاری از سهامداران خرد (مثلا دریافتکنندگان سهام عدالت) فاقد اطلاعات و تخصص لازم برای ایفای نقش موثر در اداره شرکت هستند از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
۳)سهامداران بزرگ به شدت به کیفیت عمل کرد مدیریت شرکتها حساس بوده و قادرند که در صورت لزوم دست به تعویض مدیریت شرکت بزنند. عملی کردن چنین تصمیمی از سوی سهامداران خرد تقریبا غیرممکن است. از این حیث حضور چند سهامدار عمده در مجمع شرکت همواره مدیریت را در معرض ریسک برکناری قرار داده و لذا به وی انگیزه بیشتری برای بهبود عمل کرد میدهد. در نبودن چنین سهامداران فعال و چابکی مدیریت احساس اطمینان بیشتری کرده و لذا احتمال ارائه عمل کرد ضعیف افزایش مییابد.
۴)علاوه بر موارد قبلی با توجه به کمعمق بودن بازارهای مالی در ایران مساله تامین مالی شرکت از طریق سهامداران بزرگ (خصوصا در زمانهای بحرانی) تبدیل به یک موضوع کلیدی میشود. در اختیار داشتن درصد قابل توجهی از سهام باعث میشود تا سهامداران بزرگ در زمانی که شرکت با بحران نقدینگی روبهرو است و لذا تحت فشار هزینههای بالای تامین یا در مرحله بعدی ورشکستگی قرار دارد نقش جدی در تامین منابع مالی (از طریق افزایش سرمایه یا وامهای غیررسمی) شرکت ایفا کرده و به کاهش هزینههای مالی و خطر ورشکستگی شرکت کمک کنند. طبیعی است که انتظار ایفای چنین نقشی از سوی سهامداران خرد غیرواقعبینانه است.
بازگشت
دیدگاهتان را بنویسید